کمق(کموک تورکلری)
پنج شنبه 10 دی 1394برچسب:, :: 19:53 :: نويسنده : گودرز غلامی
ضمن عرض سلام به جناب آقای رحیم فیضی : ساوالان سه شنبه 8 دی 1394برچسب:, :: 22:48 :: نويسنده : گودرز غلامی
هر بطری هوای کمق چند ؟
در خبرها داشتیم به دنبال آلودگی هوا در برخی ازشهرهای چین مردم این کشور مجبور به خرید بطریهای هوای تازه برای تنفس شده اند این بطریهای هوای پاک را یک شرکت کانادایی به چین صادر میکند و هوای داخل این بطری ها از هوای پاک کوههای راکی پر شده است ... قیمت این بطریها بین 10 تا 20 دلار گزارش شده است !
شما ترجیح میدهید کدام هوا را تنفس کنید ؟
کمق 1394
تهران 1394
دو شنبه 7 دی 1394برچسب:, :: 19:49 :: نويسنده : گودرز غلامی
با سلام جهت ارسال عکس ابتدا با جستجوی کلمه آپلود عکس در گوگل و پیدا کردن سایت آپلود عکس ، در قسمت مشخص شده عکس خود را قرار دهید . سپس بعد از آپلود شدن عکس ، آدرس مستقیم لینک را کپی کنید و آن آدرس را به صورت نظر ارسال بفرمایید. پنج شنبه 3 دی 1394برچسب:, :: 18:10 :: نويسنده : گودرز غلامی
کویون هواسی یاریم چیخماز منیم باشیمدان چهار شنبه 25 آذر 1394برچسب:, :: 19:3 :: نويسنده : گودرز غلامی
سلام علیکم جمیعا ورحمت اله وبرکاته : به این سوال من لطفا پاسخ دهید آیا لازم است درباره انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی وخبرگان مطالبی را بنویسیم یا اصلا دخالت نکنیم.البته در چهار چوب قانون ومقررات ،در انتظار پاسخ عزیزان هستم والسلام
سلیم :
جامعه شیعه در طول تاریخ حیات خود و دوران پس از غیبت همواره دارای رهبر بوده است و این رهبری از ابتدا تا به امروز توسط 61 زعیم انجام شده است ! حرکت مستمر زعمای شیعه در رهبری جامعه و تربیت نیروهای مخلص تا به آنجا رسید که زعیم شصتم (امام خمینی) تقریبا 50 سال پیش اعلام کرد " زمان آن فرا رسیده است تا شیعه از تقیه خارخ شود !
این زعما به ترتیب عبارتند از :
1. ابن قولویه - قم - 39 سال
2. شیخ صدوق - ری - 13 سال
3. شیخ مفید - بغداد - 32 سال
4. سیدمرتضی(علمالهدی) - بغداد - 23 سال
5. شیخ طوسی- بغداد و نجف- 24 سال
6. ابن بُرّاج- طرابلس ( لبنان)- 21 سال
7. مفید ثانی -نجف -34 سال
8. طبرسی -مشهد و سبزوار- 23 سال
9. ضیاء الدین راوندی -کاشان- 12 سال
10. قطب الدین راوندی- کاشان -13 سال
11. ابن زَهره -حِلّه -12 سال
12. ابن ادریس- حِلّه- 13 سال
13. فخار(شمسالدینموسوی) -حِلّه -13 سال
14. ابن نما -حِلّه- 15 سال
15.محقق حلی حِلّه 22 سال
16. ابن سعید حلی- حِلّه- 14 سال
17. علامه حلی- حِلّه و قزوین -36 سال
18. عمیدی -حِلّه- 28 سال
19. فخر المحققین -حِلّه- 17 سال
20. شهید اول -حِلّه -15 سال
21. ابن خازن حائری -حِلّه -؟
22. ابن شهید اول- حِلّه -؟
23. فاضل میسوری- حِلّه -16 سال
24. ابن فَهد حلی -حِلّه- 15 سال
25. ابن رشد قطیفی -حِلّه- ؟
26. اسدی حلی -حِلّه- ؟
27. ابن هلال جزایری- حِلّه -؟
28. محقق ثانی کَرَکی -حَلَب(سوریه)واصفهان -؟
29. شهید ثانی -جَبَع شام -26 سال
30. حارثی- جبل عامل و هرات- 28 سال
31. مقدس اردبیلی -نجف -31 سال
32. صاحبمدارک-موسویعاملی -جَبَع شام -16 سال
33. ملاعبداللهشوشتری -اصفهان- 12 سال
34. شیخ بهایی- اصفهان- 9 سال
35. میرداماد استر آبادی- اصفهان -9 سال
36. مجلسی اول- اصفهان -29 سال
37. سرویمازندرانیطبرسی -اصفهان-
38. محقق خوانساری- اصفهان -18 سال بدون شک بقاء این تمدن که تمدنی ملی و اسلامی (شیعی) است به وجود ولی فقیه وابسته است ! پرهیز کنید از چهره های معلوم الحالی که همواره در طول سالهای گذشته به دنبال شورایی کردن رهبری بودند و همچنین می خواستند برای رهبری تاریخ انقضاء مشخص کنند ... (عده ای می خواستند مانند انتخابات مجلس و ریاست جمهوری که 4 سال به 4 سال برگزار می شود برای انتخاب رهبر نیز زمان مشخص کنند و زمان 20 ساله را پیشنهاد دادند که با اعتراض شخصیتهایی چون ایت الله مهدوی کنی مواجه شد) چهار شنبه 18 آذر 1394برچسب:, :: 18:41 :: نويسنده : گودرز غلامی
ارکین مخفف چه کلماتی میتواند باشد هرکی صحیح حدس بزند جایزه دارد ؟ یک شنبه 15 آذر 1394برچسب:شعر ترکی, :: 19:37 :: نويسنده : گودرز غلامی
این اشعارزیبا توسط آقای ناصر اسماعیلی سروده شده و بوسیله آقای بهرام نقی پور (داماد گرامی ایشان) ارسال گردیده است : ﮔﻮﺯﻭﻥ ﺁﭺ ﻳﺎﻧﻮﻧﺪا ﻣﻴﺨﺎﻧﻪ ﻧﻲ ﮔﻮﺭ یک شنبه 15 آذر 1394برچسب:شعر ترکی, :: 19:35 :: نويسنده : گودرز غلامی
ﮔﻮﺭﻭﺏ اﻭﺩﻱ ﺳﻴﻦ یک شنبه 15 آذر 1394برچسب:شعر ترکی, :: 19:32 :: نويسنده : گودرز غلامی
ﺩاﻏﻼﺭ ﺩﻭﻣﺎﻧﺪﻱ ﻗﺎﺭﺩاﺵ پنج شنبه 12 آذر 1394برچسب:شعر واحید, :: 17:37 :: نويسنده : گودرز غلامی
عشق اولماسا پنج شنبه 12 آذر 1394برچسب:شعر واحید, :: 17:37 :: نويسنده : گودرز غلامی
کؤنلوم یئنه بولبول کیمی شئیدای وطن دیر سه شنبه 3 آذر 1394برچسب:, :: 6:44 :: نويسنده : گودرز غلامی
دوزخ پایتخت
مشكل آفرینی پایتخت را تا كجا می توان نادیده گرفت؟ تا كجا می شود با این مرداب بزرگ مماشات كرد و برای برپا ماندن قائمه های تباهی آن رضایت داد كه همه ارزشهای دینی، فرهنگی و انقلابی به مسلخ برود؟ من نمی دانم چه مقدار از بودجه مملكت در این دوزخ رنگارنگ به باد فنا می رود و نمی خواهم كه بدانم اما حداقل یك سوم همه چیز از نان گرفته تا گوشت و سبزی و میوه و پارچه و بنزین و سیمان و ... در كام این اژدهای سیری ناپذیر فرو می رود و هیچ حاصلی جز آلودگی زمین و هوا، فرهنگ و هنر و اخلاق ندارد. و عجب حوصله ای دارند كسانی كه سخنوری را با سیاست یكی انگاشته اند و به جای گریختن از این دیو، مدام از جانبی سعی می كنند با موعظه و شعار اشتهایش را كور كنند و از جانب دیگر بی هیچ حرف و سخنی و تنها به مدد تصاویر آن را به مصرف هر چه بهتر و بیشتر فرا می خوانند. شاید از بس در میان گیر و دار ازدحام آهن و آدم و دود و نكبت و هیاهو به سر نبرده اند فراموش كرده اند كه از سه دهه قبل تا كنون پایتخت دریایی از همتافت انسان و سیمان و سنگو ماشین شده است كه مدام موج می زنند و پیش می روند و می بلعند...
ادامه مطلب ... شنبه 30 آبان 1394برچسب:, :: 18:41 :: نويسنده : گودرز غلامی
با سلام : مطالب جالبی را ارسال کرده بودید ،خواندم و تشکر لازم را از شما مینمایم و به خاطر آنکه سر دیگران را درد نیاوریم در اینجا پاسخ مطلب ارسالی شما را درج نکردم . وهمچنین فرموده بودید بحث سیاسی نکنیم و بیشتر به مسائل روستا بپردازیم من نیز به احترام عقاید شما مطلب مورد نظر را حذف کردم. البته این صفحه ( مطلب روز ) هر از گاهی به مسائل مهم روز اشاره خواهد کرد ، نه برای بحث ، فقط جهت اطلاع پنج شنبه 28 آبان 1394برچسب:, :: 17:41 :: نويسنده : گودرز غلامی
با تشکر از دوستانی که بذل محبت نموده و مطلب ارسال مینمایند یکی از دوستان که راضی به فاش نامش نیست (دوست) مطلبی را عنوان کرده که نام چشمه سیچانلو بر گرفته از سه کلمه سه چاه لو است آیا دوستان این مطلب را صحیح میدانند یا فقط بحث شباهت کلمات میباشد؟ من که فکر میکنم به خاطر زیاد بودن لانه موش در آنجا میباشد.
آقای کریمی : قابل قبول نیست سیچانلی صحیح است کلمه فارسی نمی تواند باشد
آقای امیرعلی هدایتی :(ضمن خوش آمد گویی مجدد) اگر به گذشته این روستا ، پدران و پدر بزرگانمان که در این منطقه به دنیا آمده ، بزرگ شده و بطور کلی ، سالها در آن زندگی کرده اند نظری بیاندازیم متوجه میشویم که اکثر اسمها از گویشهای محلی اهالی انتخاب شده است و وجود موش و یا لانه های زیاد موش قابل فهم تر و قابل درک تر به نظر می رسد . آقا فرزاد :(ضمن خوش آمد گویی مجدد) سلام .شک نکنید اسم سیچانلو به خاطر زیاد بودن موش در اونجاست . سه چاه لو از کجا در اومد ؟؟
آقای کریمی 94/8/30 : ضمن عرض سلام خدمت عزیزان وآرزوی سلا متی وتوفیق روز افزون من بارها اشعار شعرای کمق رامیخوانم بد نیست عزیزان همواره اشعار شان را درباره موضوعات مختلف به ویژه درباره طبیعت وآداب رسوم روستا منتشر نمایند تا علاقمندان استفاده کنند واما درباره اسامی مناطق واراضی روستا کلا تاریخی ومنشاء نامگذاری آنها بیانگر زبان وگویش آن دوره وزمان میباشد وهر اسم قابل بررسی وعلل مختلف و ماجراوداستانی داشته که میتواند مانند کلمه سیچانلو مورد نظر وبحث باشد وقتی شما صحرا گردی میکنید آثار با انسان حرف میزنند والسلام
آقا فرزاد 94/9/1 : بله مطمئنا همین طوره ریشه اسم این چنین مکانها رو میتوان در اتفاقات گذشته پیدا کرد و باتوجه به اینکه ادبیات فولکوریک اذربایجان بسیار غنی هستش شاید بتوان ریشه ی کلمه ی سیچانلی را در داستانهای سینه به سینه گشته ی روستاهای اطراف آن پیدا کرد هرچند کاری ایست سخت . چون منطقه ما و اذربایجان با توجه به کوهستانی بودن و وجود چشم اندازهای زیاد هر منطقه ای اسم خاصی داره و چند متر اون طرفتر اسم دیگه ی کاملا متفاوتی داره و این برای من خیلی جالبه ولی در خیلی از مناطق دشتی وکویری صدها کیلوتر یا یه اسم داره و یا اصلا نداره.من پیشنهاد میکنم اسامی جالب مناطق مختلف روستا رو ذکر کنیم و در مورد ان هرچه از پدربزرگان و گذشتگان شنیده ایم را بیان کنیم شاید این کمی راه گشا باشه .
خانم اسماعیلی 94/9/3: به نظرمن کلمه سیچانلو میتواند فارسی باشد همان سه چاهلو که مطرح شده آقای کریمی فرمودن که این کلمه فارسی نیست در حالی که کلمه سیره میش که ما در ترکی استفاده میکنیم هم فارسی هست وهمان سیر موش هست یعنی محل رفت وآمد موش چرا وارد زبان ترکی شده ؟ (مشکل یکی بود دوتا شد سیرموش! )
جناب ارکین 94/9/30 : هر بحثی باشلا ماغ ایچین بیر موضوع لازیمدی.آما والاه دای بئله سین ائشیدمه میشدیک.آخی داغین لاپ باشیندا قویو نئلییر؟اودا بی دنه یوخ اوچ دنه!
آقا فرزاد 94/9/3 : سیره میش سیر موشه ؟؟ اما به نظر من سیره ربطی به سیر و گشت و گذار نداره همون طور که از اسمش پیداست سیره یعنی در کنار و پشت سر هم که سری فارسی هم از ان گرفته شده چون چوبهای سیره میش در کنار و به موازات هم هستند . میش موش نیست . میش یعنی سیره اولموش یا سیره میش . پس سیره میش بدان خاطر هست که اون چوبها کنار هم سیره شده اند.
امیر علی 94/9/3 : حالا چرا انقدر موضوع رو پیچیده و سختش میکنید ، همانطور که پس از ایجاد هر چشمه یا همان بولاخ یک اسمی روی اون میزاشتند ، دقیقا دره ها و کوها هم به همین شکل دارای اسم شده اند ، مثلا گوزه لر ، که بخاطر وجود تعداد بسیار چشمه ها و محل خروج آب از این محل به این نام معروف شده و یا زرش لیک که قطعا بخاطر وجود تعدادی درخت زرشک در این محل به این نام معروف شده است ولی در حالی که امروز ممکن است بخاطر خشک شدن درختهای زرشک ، دیگر هیچ آثاری از آن باقی نمانده باشد .
آقا فرزاد 94/9/3 : پس سیره میش همون سیرنمیش هستش . اینا کلمات ناب ترکی هستند باید زبان مادریمان را پاس بداریم
سلیم 94/9/5 : روستایی در تاکستان قزوین هست به نام سیچانلو که از پنل های خورشیدی برق مورد نیاز خود را بدست می آورند و یه روستایی هم سمت کهگیلویه هست به همین نام و چند روستای دیگر هم به اسم سیچان وجود داره که یکیش سمت بیرجند هست... البته یه منطقه ای هم در سریال جومونگ بود به نام سیچان
قایا 94/9/5 : به نظر میرسه هر دو کلمه ترکی هستند و حق با اکثریت هست هم سیچانلی و هم سیره میش ترکی میباشند
آقای کریمی 94/9/8 : سلام علیکم از آنجائیکه بحث پیرامون اسامی اراضی ومناطق سرزمینی روستا میباشد که گفته شدهر اراضی به مرور زمان در ادوار گذشته بنا به دلائل مختلف نامگذاری شده است می توان هر اسم رامورد بحث قرار داد که مثنوی هفتاد من کاغذ شود من دیگر مثال نمی آورم وآنچه مسلم است گاهی نیز از الفاظ فارسی استفاده شده است مثل سی کمر یا شاه پسند ولی دیگر لغاتی مثل سیچانی وسیره میش را نمی توان گفت ریشه فارسی داشته باشند
چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:, :: 18:1 :: نويسنده : گودرز غلامی
سید یاسر جبرائیلی :
سروران ارجمند! ارزش جان شما 52 برابر ماست!
اعضای حزب توده در ایران به «چپهای اردوگاهی» مشهور بودند. اطلاق این عنوان از این رو بود که شرقزدگی تودهایها به قدری بود و در تشابه به قبله آمال خود، شوروی، به اندازهای پیش رفته بودند که گفته میشد اگر در شوروی باران بیاید، اینها در تهران چتر بر سر می گیرند. لحظهها را برای تله پاتی و همآهنگی و همشکلی با ساکنان آرمانشهر خود شکار می کردند. این شرق زدهها اما هیچ گاه به مقام شرق پرستی نایل نشدند. زمان گذشت و شوروی وقتی فروپاشید و بسیاری از همینها و اخلاف و اولاد معنوی اینها تغییر قبله دادند و غرب زدگی مشیشان شد، به توقف در این سطح رضایت ندادند؛ «تکامل» یافتند، اوج گرفتند و «غرب پرست» نیز شدند.. ..
ادامه مطلب ... یک شنبه 24 آبان 1394برچسب:, :: 17:50 :: نويسنده : گودرز غلامی
یادش بخیر : یک در خواست از دوستان داشتم و اون اینکه در اوایل دهه 60 یعنی تقریبا سال 1360 دو عزیز در روستای ما تدریس میکردند به نامهای آقایان سواد و سیاب البته اگه از نظر املایی درست نوشته باشم ، که ما خاطرات زیادی از این دوستان به یاد داریم البته اگه از اون تنبیهات خفنی که ما رو به فیض اکمل میرسوندند بگذریم ، حالا در هر صورت اگه دوستان عزیز از این معلمین گرامی که اهل گیوی بودنند اطلاعی و یا به آنها دسترسی دارند بفرمایند تا ما خاطراتی را با آنها مرور کنیم ، به شرطی که آقا سواد اون چوب آلبالوشونو با خودشون نیارند (البته مزاح بود ) دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:, :: 17:52 :: نويسنده : گودرز غلامی
این را باید پذیرفت که روستاهای زیبایی وجود دارند که کمق پیش آنها شاید به چشم نیاید ولی چیزهایی در آن وجود دارد که هیچ کدام از ما که زادگاهمان کمق است نمیتوانیم به راحتی حرف از بی وفایی بزنیم من چطور میتوانم کمق را نادیده بگیرم وقتی به یاد فرزانگانی همچون مرحوم الله وردی ،میرزا عبدالحسین و... میافتم . چطور میتوانم شوخ طبعی های مرحوم یوسف (قارا یوسوب) را فراموش کنم ؟ آیا میتوانم مهربانی های مرحوم بی بی جان ، مرحوم اقلیما که مادر دوم همه ماست را فراموش کرده و خود را بی تفاوت نشان دهم ؟ چطور میتوانم مرحوم مولا(مویلان) رو فراموش کنم وقتی ما را از باغ خود فراری میداد و مادرمان را مهمان ناسزاهای خود میکرد. یا وقتی نزدیک عید میشد همه در بامها جمع شده و گردو بازی میکردیم . اون موقع ها من خیلی مواظب رنگ دستام بودم تا پدرم نبیند چون ما درخت گردو نداشتیم و بابام میگفت از کجا آوردی؟ ما همه خاطرات زیادی داریم بنده یک روز به همراه دوستان در نزدیکیهای باغ (گوزلر) در حال گشتن بودیم که متوجه شدیم حاج مظفر به همراه چند تن در حال کندن قبری قدیمی(گوور قبری) هستند ما نیز رو حساب کودکی کنجکاو شده و رفتیم پیش آنها اما آنان ما رو مجبور به ترک آنجا نمودند. ولی من با توجه به اینکه بچه پر رویی بودم نرفتم و کتک مفصلی از حاج مظفر خوردم .و این برایم عقده شد و با بچه هامستقیم رفتیم به باغ مرحوم الله وردی که حال پسرشو (حاج مظفر) بگیریم . من وقتی به باغ رسیدم هرچه نهال بود(موما که تازه کاشته بودند) با پا شکستم ولی حالا پشیمانم و از حاج مظفر عذر خواهی میکنم .(بچگیه دیگه)
خانم فرحناز اسمعیلی 94/8/19: تشکر از شما که حداقل بعد چند سال جرات این رو پیدا کردین که بگین من نهال ها رو شکستم واشتباه خود رو قبول کردین واین که بازهم عده ای از حاج مظفرکینه ای در دل نداشته اند جای تعجب ندارد چون انسانهای بزرگ همیشه همه حرفهایشان وکارهایشان بخاطر بزرگی شخصیت زیر ذره بین هست ومطمئن باشید که بابام میدونست نهالها رو شما شکستین ولی با اون همه اطمینان هیچ وقت چیزی در این مورد به شما نگفت این را میگن صفای روستا که متاسفانه الان نیست وما در وبلاگها در به در دنبال صفای قدیمی ها رو دنبال میکنیم ودر خاطراتمان میگوییم پس در این روزهاست که باید کاری شایسته کنیم تا 20سال بعد در اذهان کودک امروزی به خوبی از ما یاد کنن.ومن همیشه به بزرگی شخصیت پدرم افتخار میکنم.
خانم فرحناز اسمعیلی 94/8/21: بله اهالی روستای کمق که ساکن آن نیستید
آقای کریمی 94/8/29 : سلام علیکم مطالب عنوان شده توسط فرحناز خانم بنده را به یاد خاطرات تلخ دوران تحصیل انداخت بی شک اگر پدران ما ساکن شهر بودند ما حالا این خاطرات را نداشتیم. بنده چند طرح برای توسعه وافزایش تولید وایجاد اشتغال دارم، ولی متاسفانه عدم ارتقاء وضع معیشت زندگی روستائیان که قادر به رفع مشکلات ومعضلات ادامه تحصیل قرزندان در مقاطع بالاتر نمی باشد بطوریکه در شرایط فعلی هم خیلی ها مشکلات معیشتی ندارند ولی مشکل تحصیل فرزندانشان لاینحل است وتردد به شهر نیز خاطرات تلخ به همراه دارد وهمین امر باعث مهاجرت وسکونت فصلی شده است البته شاید آینده گان با دسترسی به فن آوریهای نوین مثل ادامه تحصیل از راه دوراین معضل رارفع نمایند در نهایت اکنون روستا نشینی برای بازنشستگان مناسب است مانند بنده....والسلام دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:, :: 17:48 :: نويسنده : گودرز غلامی
آقای کریمی 94/8/18 : سلام علیکم بنده ناسیونالیست نیستم بگویم کمق بهترین سرزمین ومکان جهان است ولی چند سال پیش ماموریتی باهمکاران به کل نقاط ایران داشتیم همگی پس ازبررسی همه جانبه به این نتیجه رسیدیم سرزمین آذربایجان از هر جهت بهترین است .ودر آذربایجان کمق سنبل است قبول بفرمائید الان هم اگر قبول نکنیدبعدها می پذیرید . کوموک لی : ببخشید خانم اسماعیلی مگه انسان چقدر عمر میکنه که بشینه صبر کنه تا امکانات به روستا بیاد خیلی از امکانات هست که تا صد سال دیگه هم به روستا نمیاد . مهاجرت امری طبیعیه که از گذشته های دور رواج داشته و خواهد داشت و هر کسی دلیلی برای رفتن از روستا داره . ولی این دلیل نمیشه از وطن اصلی خود تعریف و تمجید نکنه . خانم اسماعیلی 94/8/18 : با سلام خدمت آقای کریمی .روستا اون موقع دلنشین بود که مهر وصفایی بود وسردی زمستانها با گرمی دلهای مردم فروکش میکرد نداری ومشقت بخاطر ارتباط بیش از حد جایی تو اذهان مردم باز نکرده بود ولی در حال حاضرکمبود امکانات از یه طرف ونبود صفای قدیمی وصله ارحام از طرف دیگه دل این روستا رو به درد آورده باید یه سال کامل ساکن باشیم تا نظر قطعی بدیم نه هر سه ماهی یه هفته بیای از دست آلودگی صوتی که به آرامش کاذب برسیم بعد بگیم روستا برای ماندن خوبه.
گودرز : البته صرف مهاجرت را نباید بد دانست واین مغایر با علاقه به زادگاه نیست چون حدیث داریم که میفرماید اگر یه جایی زندگی بر شما و اهل تان سخت شد هجرت کنید. پدر من تا لحظه مرگ میگفت میخوام برم به روستا ولی من میدانم از بد حادثه ترک وطن کرده بود نه برای خوش گذرانی ،
سلیم 94/8/19 : یادمه یه دوره ای بین سالهای 67 و 68 که سالهای پایانی جنگ بود و صدام حسین لعین تهران رو موشک باران میکرد در یک هوای بارانی توی کلاس نشسته بودیم که یه موشکی به جنوب تهران برخورد کرد و کل مدرسه لرزید و بعد از چند دقیقه ناظم مدرسه اومد و در کلاس رو زد و گفت مدرسه تعطیل است بروید خانه ! و بعد دیگر به مدرسه برنگشتیم و مدرسه ها تعطیل شد ... یادمه اون سال قرار شد بچه ها از طریق تلویزیون درس بخونند و در امتحانات شرکت کنند اما نمی دانم چرا به تصمیم پدر قرار شد من برای ادامه تحصیل برگردم به روستا ! من به همراه پسردایی علی مهرآور و دو دختر آقا رضا مهرآور برگشتیم به روستا و قرار شد تا پایان سال تحصیلی و پایان موشک باران در روستا بمانیم ... یادمه اون سالها مدرسه پر بود از شاگرد، دختر و پسر، اول ابتدایی تا پنجم ابتدایی و کلاسها هم مختلط بود به جرات می توانم بگویم اون سالها مدرسه ابتدایی روستای کمق حداقل 50 – 60 تا شاگرد داشت سیاستهای 90 سال گذشته حکومتهای پهلوی اول و دوم و جمهوری اسلامی به سمت مصرف گرایی بوده و تولید جایی در اون نداشته و ندارد چه می توان کرد ملتی که تولید نداشته باشد به مرور زمان خالی از هویت و فرهنگ نیز خواهد شد چرا که امروز هویت و فرهنگ یعنی محصول ! بنابراین سیاستها به شکلی بود که جمعیت روستاها برای مصرف کالای غربی به شهرها سرازیر بشوند ... البته در سالهای اخیر تلاش شده با ایجاد امکانات اولیه در روستاها از جمله جاده آسفالت و آب و برق و گاز و تلفن و ... جلوگیری بشه ازمهاجرت روستائیان به شهرها . پیش بینی من این است که با آگاهی دادن به جوانان روستایی، ایجاد طرح های کار آفرینی، حمایت حکومت که نیاز به تغییر برخی سیاستها دارد، امکان انتقال محصول تولید شده از روستا به شهر، معضل آلودگی هوا و محیط زیست در شهرها،ورشکستگی علم اقتصاد و آلوده شدن سفره های مردم به انواع پولهای ربوی و کثیف و ... به قول پدر روزی خواهد آمد که همه به روستا بازخواهیم گشت و زمین ها و گاو گوسفندهایی را که فروختیم را دوباره خواهیم خرید و مهاجرت معکوس اتفاق خواهد افتاد ... به امید آن روز
آقای کریمی 94/8/19 : نظر بنده موقعیت جغرافیائی واقلیمی وآب وهوای روستای کوموک است ، کوچه ها وروابط اجتماعی وفرهنگی روستا نشینی در شرایط فعلی مقوله دیگر است ،بازهم بنده اعتقاد دارم انسانیت وهمنوع گرائی خیلی بیشتر از کلان شهر هاست ،در تهران انسان زیاد است ولی انسانیت نیست وقتی کسی کنار خیابان میمیرد همه از کنار آن بی تفاوت عبور میکنند اصلا توجهی نمیکنند ولی آن زمان پدرم در روستا مریض شده بود اکثرا آمده بودند وسریع اورا به بیمارستان خلخال رسانده بودند حا لا هم مردم باهم خوب هستند البته گاهی مشکلاتی پیش می آید که در همه جا چنین است بی شک باید قدر یکدیگر را تا دیر نشده بدانیم وسعه صدر داشته .والسلام علیکم ورحمه .... خانم فرحناز اسماعیلی 94/8/19 : با سلام خدمت استاد بزرگوار آقای کریمی .
جناب ارکین 94/8/20: منیم نظریمه گوزل لیگی تعریف ائتمک شخصی بیر امر دیر و اقای کریمی ده اوز نظرینه اختیاری وار وهچ کیم ده بونا اعتراض ائده بیلمز چون هر کیمین گوزل لیک دن بیر خاص تعریفی وار اما هچ کیم ده نظرین باشقاسینا تحمیل ائده بیلمز.منیمده اوز نظریمه کوموکون طبیعتیندن گوزلین گورمه میشم بو منیم اوز حیس ائتدیگیمدی وکیمسه دیه بیلمز کی من اشتباه ائیله میشم. چهار شنبه 13 آبان 1394برچسب:, :: 20:45 :: نويسنده : گودرز غلامی
نظر آقای مستر ایکس: سلام حالتون خوبه؟خوش اومدم میخواستم ببینم این کموک چی داره که این قدر ازش تعریف میکنین؟ (ایری اوتورون دوز دانیشون) اگه این قدر زیبا بود چرا همتون ولش کردین و رفتین ؟ اگه بگین شغلی نبود من این حرف رو قبول ندارم چون منم اون موقع میگم بقیه چطوری موندن و زندگی کردند؟من یکی از اهالی کموک ام که تو کموک زندگی کردم وهیچ یک از این افرادی که میان وبلاگ رو ندیدم، جز بعضی ها پس از این جا نتیجه میگیریم که زندگی تو شهر خیلی شیرین تر و بهتر و راحت تر از کموک است اگه انتقاد پذیر باشین نظر من رو هم میذارین تو وبلاگ اگه نباشین........منتظر جوابتون هستم لطفا هر کی خواند نظر خودش رو بده فعلا خدا حافظ.
جواب ها : گودرز 94/8/13: با تشکر از شما که به ما افتخار دادین و نظر تون رو نوشتین . هم حرف شما درسته و هم نه آخه هرکسی یه شرایطی داشته نمیشه همه رو با یه چشم دید. ولی منظور ما به یاد هم بودن است وخبر از احوال همدیگر گرفتن نه بزرگ کردن یک نام. زندگی در شهر ظاهرا زیبا و راحت است .ولی حتما شما نیز حرف من را تصدیق میکنید که در شهر هیچ آرامشی وجود ندارد
مستر ایکس 94/8/14 : ناراحت که نمیشین ؟؟؟ولی واقعیته***زندگی تو روستا رو ما تجربه کردیم """وقتی یه بچه تهرانی با یه بچه کموکی دست میده کم میمونه بچه تهرانی دستش زخمی بشه چون اونقد کار کرده دیگه دستاش شبیه دست های یه بچه نیست . بقیه مثالها بعدا ،برای پر روییم معذرت میخوام """
کوموک لی 94/8/14 :
آقا گودرز درست میگه مهاجرت دلایل گوناگونی داره اگه کوموک و منطقه از امکانات سرشار بود هیچکس وطن خودش رو ول نمیکرد و نمیرفت ولی نیاز به یه چیزهایی که در افراد مختلف متفاوته این امر رو ملزم کرده چقدر زیبا بود اگه با نام خود نظرات زیبایتان را ارسال میکردید
خانم فرحناز اسماعیلی کمق 94/8/14 : من هم با نظر شما موافقم شهری ها روستا رو فقط برای یک روز گردش وخوش گذرانی های 13بدر ، وبردن سوغاتی ،چیدن قارچ وکنگرش دوست دارن وتعریف می کنن نه برای ماندن وزندگی کردن چون اگر روستا رو دوست داشتن می ماندند تا مثل روستاهای دیگه پرجمعیت باشن وامکانات دولتی هم به این روستا تعلق می گرفت نه اینکه منتظر یه بربری سرد ، تمامی اهالی به انتظار یه فروشنده دوره گرد مینشستن تا شکمشان رو با نان بربری یه روستایی دیگه پر کنن. این افت هست برای روستای با فرهنگی همچو کوموک.
آقا یا خانم حسنی 94/8/16 : سلام وخسته نباشید خدمت همه دوستان، و آقای مستر ایکس، اگ دوستان در این وبلاگ جمع شدن و متن و عکس و نظر ميزارن صرفا بخاطر بزرگ کردن روستا نیست چون همه بی شک باشرايط روستا آشنایی کامل دارن بخوای نخوا ی اصالت چیزی نیست ک فراموش بشه، پس همه اینجا هستن تا ی جورایی حفظ اصالت کنن ن چیز دیگه
آقای کریمی 94/8/16 : ازاینکه زنگی در روستا مشکل ومشقت فراوان داشته وهنوز هم دارد شکی نیست خدا گذشتگان مان را رحمت کند پدرم میگفت با زراعت زندگی کردن مشقت آمیز و بسیار سخت است برای اینکه خودتان را از این وضع نجات بدهید باید درس بخوانید ولی امروزه اگر کشاورزی ودامداری به صورت علمی و تکنولوژیک بوده و روستا از امکانات کافی برخوردار باشد بنظرم زندگی در روستا بسیار راحتر ومفرح میشود البته هنوز به این سطح نرسیده بی شک اگر ممکن شود شاید مهاجرت معکوس گردد ولی قبول کننید روستای کمق برای شهر نشینان منطقه گردشگری ایده آل است در فصول بهار ،تابستان صحراو چمزار های سر سبز وگلهای رنگارنگ ، درشبها آسمان آبی پر ازستاره ارتفاعات سر به فلک کشیده ،آرامش وسکوت مطلق لذت بخش نیست؟ شما قضاوت کنید .حالا بفرمائید کمق چه دارد ،بستگی به دیدگاه دارد .
سلیم 94/8/17: هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش ...
خانم فرحناز اسمعیلی کمق 94/8/17 : کوموکلی عزیز حداقل اگه عده ای می موندن مثل فاراب/گنجگاه/نیلق/قوزلو و.....یه نانوایی ساده داشتیم که چشم مادرامون بخاطر دود تنور کورنشنه
آقای کریمی 94/8/17 : بنده چند نفر شهر نشین در فصل بهار و تابستان به روستای کمق آوردم آنها از تماشای طبیعت بکر و سر سبز دشت و صحرا بسیار تعریف وتمجید وصحرا گردی در روستای کمق را بسیار مفرح توصیف می نمودند .طبیعی است وقتی کسی در کوچه پس کوچه ها و شلوغی و ترافیک گیج کننده و آلودگیهای گوناگون بیرون میرود سکوت و آرامش و هوای لطیف می تواند نعمت باارزشی باشد البته عرض کردم بستگی به دیدگاه هر فرد دارد و موقعیت هر فرد متفا وت است من وقتی در روستا گوسفند میچراندم عاشق بودم بروم در لاله زار تهران قدم بزنم ولی حالا ازمرکز شهر تهران متنفرم....
مستر ایکس 94/8/17 : سلام (جناب آقای مستر ایکس شما در حال حاضر کجا ساکن میباشید؟)
چهار شنبه 22 مهر 1394برچسب:, :: 6:23 :: نويسنده : گودرز غلامی
برابر اطلاعات واصله جناب آقای فرهاد جلالی یکی از معلمین موفق شهرستان کوثر ویکی از افتخارات روستای کمق به افتخار باز نشستگی نائل آمده است از طرف خود ودیگر دوستان به این عزیز بزرگوار تبریک عرض نموده و از خداوند متعال برای ایشان و خانواده محترم این عزیز سلامتی وتندرستی آرزومندیم سه شنبه 21 مهر 1394برچسب:محرم, :: 6:17 :: نويسنده : گودرز غلامی
شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است چهار شنبه 18 شهريور 1394برچسب:شعر مظلومیت, :: 20:31 :: نويسنده : گودرز غلامی
به یاد آیلان کوچولو " آه مظلوم به یاد مظلومیت مظلومان جهان" فتنه غـــــــــــــوغا ایله یوریوخدور جهانه اعتبار چهار شنبه 18 شهريور 1394برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : گودرز غلامی
شعر از آقای ناصر اسماعیلی کمق (اﺳﻴﺮي ﻣﻨﻲ اﻭﻟﺪﻱ) دو شنبه 16 شهريور 1394برچسب:, :: 19:16 :: نويسنده : گودرز غلامی
با تشکر از آقای مهدی کریمی صوفلو که ابراز محبت نموده اند اگر دوستان عکسی رو ارسال نمایند حتما درج خواهیم کرد
یک شنبه 1 شهريور 1394برچسب:, :: 20:39 :: نويسنده : گودرز غلامی
بسمه تعالی
سرکار خانم معصومه مهدی زاده :
با سلام ودعاي خير
قبولی درخشان سرکار عالی در آزمون دکتری تخصصی (phd) در رشته مهندسی علوم خاک گرایش شیمی دانشگاه بوعلی سینای همدان در دوره روزانه را كه نشان از همت و تلاش فوق العاده و بي نظيرتان دارد را به شما ، همشهريان عزيز و خانواده محترمتان بويژه ابوي گرام ( آقای حجت الله مهدی زاده) و والده گرامي وعموی بزرگوارتان (آقای بیت الله مهدی زاده) تبریک عرض مي نمائيم و از خداوند منان سعادتمندي و توفيقات روز افزون شما را از خداوند مهربان مسئلت داريم و امیدواریم در سابه عنایات الهی شاهد خدمات ارزنده شما برای کشور عزیزمان باشیم.
از طرف جمعی از آشنایان و سایت کمق
جمعه 30 مرداد 1394برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : گودرز غلامی
تقدیم به مردم غزه ویمن
سه شنبه 6 مرداد 1394برچسب:, :: 6:29 :: نويسنده : گودرز غلامی
با آرزوی موفقیت و خوشبختی برای تمام جوانان و آقا وحید عزیز...
حدیث موضوعی
نويسندگان
موضوعات
آرشيو وبلاگ
لیگ برتر ایران
آمار بازدید
|
||
|