کمق(کموک تورکلری)
یک شنبه 30 آذر 1393برچسب:, :: 10:19 :: نويسنده : گودرز غلامی
شنبه 29 آذر 1393برچسب:, :: 18:34 :: نويسنده : گودرز غلامی
با تشکر از همه عزیزانی که در روشن نگه داشتن این محفل تلاش مینمایند: یک پیشنهاد بسیار خوب دارم که حتما عزیزان نیز با من موافق خواهند بود بیایید به جای مسائل سیاسی که جز سردرد چیزی به همراه ندارد (بقول آقای کریمی سیاست پدر و مادر ندارد)خاطراتتان را از دوران مختلف زندگی در کموک یا تجارب ویا موفقیتها وشکستهای خود را برای ما ارسال بفرمایید.
آقای کریمی 93/10/3: نظر کوموکلی دراین رابطه کاملا صحیح است بی شک مسن ها خاطرات زیادی دارن که بیان آنها برای جوانترها میتواند عبرت انگیز باشد مثلا یک سال گرگ آدمخوار آمده بود ،آن سال ازهمه روستاهای سنجبد گرگ چند بچه خورد از جمله دو دختر بچه از روستای کوموک ودونفر پسر بچه ازروستای صوفلو طعمه گرگ شدند آن سال برادرم مرا به صحرا برده بود پدرم به برادرم گفت مگر نمیدانی گرگ آدمخوار هست چطور جرات کردی بچه را به صحرا بیاوری برادرم سریع مرا برگرداند آن لحظه را هرگز فرموش نمیکنم اتفاقات زیادی تلخ شیرین از دوران کودکی از روستا دارم در صورت فرصت جهت اطلاع جوانان عزیز در آینده بیان خواهم نمود .ازدوران حاکمیت ارباب رعیتی ازدوران حکومت شاهنشاهی ودر نهایت سال های بعد از انقلاب اسلا می ،مو فق باشید شنبه 29 آذر 1393برچسب:, :: 6:11 :: نويسنده : گودرز غلامی
مهاجرت به کمق در حدود سال1270 هجری شمسی مشهدی مصیب و همسرش سروناز خانم در یکی از روستاهای اردبیل به نام قورتولموش زندگی می کردند ، قورتولمیش روستایی است ازشهرستان نیر،بخش کوراییم و دهستان یورتچی . مشهدی مصیب و سروناز سه فرزند پسر به نام های بالا میرزا ، آقا میرزا و علی داشتند .
ادامه مطلب ... جمعه 28 آذر 1393برچسب:, :: 7:21 :: نويسنده : گودرز غلامی
دوستان این مطلبی رو که امروز مطرح میکنم میخوام به یه نتیجه برسم و با طرح اون هدف مشخصی رو دنبال میکنم و تصمیم دارم دوستان رو از نظر فکری به هم دیگه نزدیکتر کنم لذا امیدوارم در حد امکان نظر بدید . (( عاق والدین )) رو همه شنیدیم ، میگن هر کی قدر خوبیهای پدر و مادر رو ندونه و احترام اونها رو نگه نداره و اگه پدر و یا مادر فرزند خود رو عاق کنند ، یعنی نفرین کنند ، نه تنها اون فرزند که بچه های اون فرد عاق شده نیز با مصیبت و مشکلات و بویژه مشکلات مالی مواجه خواهند شد . حالا سوال من : حالا شما این موضوع را قبول دارید یا نه ؟ بنظر شما اگه ما جواب خوبی پدر و مادر مون رو با بدی بدیم گرفتار میشیم ، یا اینکه هر انسانی در حق ما خوبی کنه و خدمت گذار ما باشه و ما قدر خوبی های اون رو ندونیم و در حق اون ظلم کنیم ، ممکنه گرفتار بشیم و بد ببینیم ؟ قبول دارید که در برابر هر کسی و هر کاری اگه هر انرژی چه مثبت و چه منفی از خودمون صادر کنیم انرژی ارسالی مجددا از طریق کهکشانها به خودمون باز خواهد گشت ؟ واسه اینه که میگن اگه بد کنی بد می بینی و اگه خوبی کنی خوبی می بینی . و دیگه اینکه اگه چند سال بعد انسان از عمل غلط و رفتار بد خودش آگاه بشه میتونه جبران کنه اگه میتونه چه جوری ؟ حالا اگه شخصی ، در کمال صداقت خدمت گذار یک جامعه باشه و اجتماع مرتکب اشتباه و یا فریب بشه و در حق خدمت گذار خودش ظلم کنه میتونه از سوی اون شخص هم ، عاق و یا نفرین بشه و از نون خوردن بیافته ؟ آقای کریمی 93/9/29: سلام علیکم توصیف موضوع مطروحه نیاز به منبر دارد ولی بقول سعدی شکر نعمت نعمتت افزون کند کفرنعمت ازکفت بیرون کند یااینکه، وبالوالدین احسانا که در قرآن مجیدمکرر توصیه شده است وآنچه مسلم است انسان باید درهر شرایط شاکر باشدمیخواهم برایتان حکایتی را دراین رابطه بیان کنم شاید جالب باشد روزی مردی کیسه بسته ای رادید وآنرا باز کرد یک افعی بیرون آمد وگفت میخواهم تو را نیش بزنم مرد گفت دور از معرفت است که درمقابل نیکی من بدی کنی مار گفت جواب خوبی بدی است مرد گفت برای اثبات این موضوع بدنیست از چندنفر سئوال کنیم اگر نظر تورا تائید کردند اشکال ندارد تومرا نیش بزن مار قبول کرد قرارشد از درخت وگاو وروباه سوال شود ابتداازدرخت سوال شد که آیاجواب نیکی بدی است یاخیر درجواب گفت بلی بدی است زیرا من اینهمه به انسان منفعت میرسانم درآخر مرادرآتش تنور میسوزانند ازگاو پرسیدن اونیز چنین گفت درنهایت از روباه پرسیدند روباه اوضاع را وقتی چنین دید پیش خود گفت این دور از معرفت وعدالت است که مار این مردرا نیش بزند گفت من قبول ندارم که ماری بااین عظمت دراین کیسه جا بگیرد مرد گفت قبول بفرمائید مار دراین کیسه بودروباه گفت باید ثابت کنید گفتند چگونه ؟روباه گفت مار یکبار دیگر برود داخل کیسه تا من ببینم ،مار درنگ نکرد و وارد کیسه شد روباه به مرد گفت در کیسه را این بار محکم ببند تا اوبفهمد جواب نیکی نیکی است نه بدی این قصه سر دراز داردمثنوی هفتاد من کاغذ میخواهد عزت زیاد چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:, :: 5:59 :: نويسنده : گودرز غلامی
کونلوم قوشو قاناد چالماز سن سیز بیر ان اذربایجان شنبه 22 آذر 1393برچسب:, :: 20:26 :: نويسنده : گودرز غلامی
من یه سوالی دارم در همین مورد ببینم کی جواب میده لطفا جواب رو از اینترنت پیدا نکنید چون در آخر میخوام نتیجه گیری کنم .
93/9/25:
شنبه 22 آذر 1393برچسب:ریش سفیدان, :: 10:54 :: نويسنده : گودرز غلامی
ماه محرم 1393 مسجد روستا - ریش سفیدان روستای کمق نشسته از راست آقایان مشهدی مهدی مهدی زاده، کربلائی بختیار یونسی، مشهدی عصمت حسینی دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:, :: 19:9 :: نويسنده : گودرز غلامی
جملاتي بسیار زیبا از حسین پناهی "روحش شاد" میدونی بهشت کجاست؟ یه فضای چند وجب در چند وجب ، بین بازوهای کسی که دوستش داری... وقتی کسی اندازت نیست، دست به اندازه ی خودت نزن... ماندن به پای کسی که دوستش داری قشنگ ترین اسارت زندگی است... می کوشم غمهایم را غرق کنم، بی شرفها یاد گرفته اند شنا کنند... مگه اشک چقدر وزن داره که با جاری شدنش اینقدر سبک میشیم؟... با فنجانی چای هم میتوان مست شد اگر اویی که باید باشد، باشد... به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد... جالب است...! ثبت احوال همه چیز را در شناسنامه ام نوشت جز احوالم... اجازه...! اشک سه حرف ندارد ، اشک خیلی حرف دارد... کودکی ام را دوست داشتم ، روزهایی که بجای دلم سر زانوهایم زخمی بود یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:, :: 6:20 :: نويسنده : گودرز غلامی
یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:, :: 6:13 :: نويسنده : گودرز غلامی
یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:, :: 6:11 :: نويسنده : گودرز غلامی
سه شنبه 4 آذر 1393برچسب:, :: 6:27 :: نويسنده : گودرز غلامی
سه شنبه 4 آذر 1393برچسب:, :: 6:13 :: نويسنده : گودرز غلامی
خدمت همه دوستان عزیزم سلام و ادب دارم ازاینکه مدتی در حضور تان نبودم پوزش میطلبم وازاینکه حضور پر رونق دارید خیلی خوشحالم امید است همچنان با روحیه بیش از پیش نظم ونثر ترکی وفارسی نسبت به درج نظرات خودتان درباره زادگاه خود مان ادامه دهیدم بنده ازاینکه بدین وسیله بادوستان باسواد ،روشنفکر ، شاعر و ادیب آشنا شده ومیشوم بسیار خرسندم شاد وتندرست و موفق باشید بدرود .
حدیث موضوعی
نويسندگان
موضوعات
آرشيو وبلاگ
لیگ برتر ایران
آمار بازدید
|
|||||||||||||||||||||||
|