کمق(کموک تورکلری)
کموک تورکلری
یک شنبه 30 شهريور 1393برچسب:, :: 19:18 :: نويسنده : گودرز غلامی

یک شنبه 30 شهريور 1393برچسب:, :: 19:17 :: نويسنده : گودرز غلامی

دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, :: 6:0 :: نويسنده : گودرز غلامی

آقا سلیم درود بر شما ، زنده باشید ، از اینکه تو این جمع چند نفره حتی شده بعنوان مخالف یک نظر و پیشنهاد ، اعلام نظر نمودید من از شما سپاسگزارم . اختلاف سلیقه و اختلاف عقیده حتی در جمع خانواده نیز امری معمول و طبیعی است ، خوشبختانه انسان تحصیل کرده و فرهیخته ای هستید ، که امیدوارم همچنان مایل به ادامه بحث ، جهت رسیدن به یک تصمیم منطقی و عاقلانه برای کمک و بهبود وضعیت زادگاه مون باشید . داوری را نیز به سایر دوستان حاضر می سپارم . اینکه آرزو کرده اید رودخانه ده پر آب و چشمه های آن بجوشد ، آرزوی من نیز نه تنها برای کوموک بلکه برای تک تک رودخانه ها و چشمه های سرزمینمان است . اما در اینکه آرزو کرده اید هیچ امکاناتی به روستانیاید تا کوموک بکر و دست نخورده باقی بماند با شما هم عقیده نیستم . غرور کاذب را کنار بگذاریم و واقع بین باشیم روستای ما نه جاذبه طبیعی آنچنانی دارد که از سایر روستاهای منطقه متمایزش سازد و نه آثار باستانی حداقل ثبت شده ای که مسافری را به سوی ده جذب نماید . تنها رودخانه ده نیز به قول جنابعالی باید دعا کنیم تا آب در آن جاری شود . پس ، من فقط سوالی را مطرح نمودم که اگر روزی اتفاقی مسافری بخواهد بیاید و شبی در ده چادر بزند ، کوموک از امکانات حداقلی بی بهره است و چرا باید بی بهره باشد ؟ فرموده اید دوست ندارید هیچ امکاناتی به ده بیاید تا ده بکر و دست نخورده باقی بماند . حقیر مناطق بکر و دست نخورده بسیاری در منطقه آذربایجان را گشته ام ، از مناطق حاشیه ای رود ارس تا جنگلهای ارسبارن و از کوهپایه های سبلان تا جنگلهای اسالم که بطور معمول بکرترین مناطق آنجا را بدون ساکنین ثابت مشاهده کردم . اما دوست خوب من در اینجا سخن از یک روستاست ، روستایی با ساکنین دائمی و اهالی که از این روستا مهاجرت نموده ولی هر از چند گاهی به روستا می آیند . اجازه دهید بحث را اینگونه پی بگیرم ، خانواده مادری بنده و جناب آقای کریمی اصالتا از اهالی روستای زند هستند ، روستایی که فقط اسم آن در ذهن من بود و دیگر آنکه همه ساکنین آن مهاجرت کرده اند . تعریفهای زیادی از دره های سرسبز و باغهای جنگل مانند آن شنیده بودم . از روی کنجکاوی در سال 90 به همراه یکی از پسر عمو هایم به آنجا رفتم . با عرض تاسف باید بگویم زندی که من دیدم یکی دو دیوار خرابه بود با تنها یک ساکن که میگفت : همسرش برای خرید به گیوی رفته است . از آن روستایی که آنهمه تعریف شنیده بودم یک چشمه در بالای ده مانده بود و استخری کوچک و نو ساز در کنار آن و یکی دو درخت ، خانه ها را تخریب و صاف کرده بودند تا گوجه بکارند . طبق آرزوی شما هیچ گونه امکاناتی نداشت تا بکر و دست نخورده قلمداد شود !!! نه جاده ای داشت نه برقی و نه حتی آب لوله کشی ، تصور کن . درست مثل انسانهای اولیه ! نه مغازه ای بود که کبریتی بفروشد و نه محلی برای اطراق مسافری که باعث شوند روستا به زباله دانی تبدیل شود . اگر تردد نکردن ، کم شدن ساکنین و یا عدم ورود مسافر به یک روستا موجب بکر ماندن آنجا می شد ، یقین میداشتم که میبایست روستای زند بکر ترین دهات ایران قلم داد شود . جناب مهندس عزیز : اگر همچنان بر آرزوی خود هستید منتظر پاسختان خواهم بود ، فقط یک خواهش دیگر نیز دارم . چندی قبل در همین وبلاگ گلایه کرده بودم که چه کسی و چرا زباله های کوموک را ( البته ظاهرا با خودرو ) در کنار جاده ورودی روستا ریخته است.............

 

سلیم 93/6/25 :

با سلام
البته منظور از امکانات ، امکانات اولیه زندگی مانند آب و برق و تلفن و ... نبود و برای آوردن این امکانات به روستا از من و شما اجازه نخواهند گرفت که در حال حاضر روستای ما بحمداله صاحب این امکانات هست و اهالی روستا از آنها استفاده میکنند و بزودی روستا دارای گاز شهری نیز خواهد شد و راه آهنی که از نزدیکی روستا عبور خواهد کرد و همچنین به تازگی شاهد هستیم که صاحب تارنمایی نیز شده است !
بحثی که مطرح کردم همان چیزی بود که شما در پایان این نوشته به آن اشاره کردید یعنی ریختن زباله،در حال حاضر از سواحل خزر گرفته تا حاشیه سد کرج و دریاچه طالقان و ... هر جا که پای بشر شهری به آنجا باز شده است تبدیل به زباله دانی شده است و من گفتم دوست ندارم زادگاهم تبدیل به زباله دانی شود ... اینکه روستای زند تبدیل به ویرانه ای شده است بحث دیگری است و اگر اهالی روستا ، روستا را خالی نمیکردند الان صاحب امکانات بود،شنیده ام پیرمردی تمام زمینهای زند را خریداری کرده و یکپارچه اقدام به کشاورزی میکند ...
مرحوم پدر دیدگاهی به ظاهر افراطی داشت ، پدر میگفت حتی تلویزیون هم نباید به روستا بیاید و همواره حساس و دلنگران بود و من امروز به عمق این حرف پی میبرم ... 
این نظرات شخصی است و هر کس نظری دارد،نه شما می توانید مرا متقاعد کنید و نه من علاقه ای دارم نظرم را به کسی تحمیل کنم ، کمق ایدآل من با کمق ایدآل شما متفاوت است ، کمق ایدآل من کمقی است با رنگ و بویی بیشتر بدوی و آن را ترجیح میدهم به کپی های دست چندم از یک ورژن به شدت ویروسی ...
ولسلام

 

امیر علی 93/6/27 :

جناب آقای سلیم خان غلامی : ضمن سلام از اینکه اینگونه صرایح و بی پرده آنگونه که فکر میکنی و به آن اعتقاد داری را بر زبان آورده ای از شما سپاسگزارم ، بدون شک یکی از ابزار موفقیت در مسیر خدمت به وطن تحمل یکدیگر هر چند با طرز فکری مخالف است ، و من خوشحالم نوع اندیشه من در ابتدای مسیر مخالفی پیدا کرد تا سایر دوستان هر چند با تعدای معدود عیار هر یک از اندیشه هایمان را سنجیده و به داوری بنشینند . دوست گرامی امکانات اولیه زندگی فقط در آب ، برق و تلفن خلاصه نمی شود که برای اقوام ساکن مانده در روستا نسخه بپیچیم و بگوئیم حق شما همین بوده و بیشتر از این از امکانات ، تکنولوژیهای روز دنیا و سرمایه گذاریهای عمومی دولت به شما چیزی نمی رسد .!! اما در مورد گاز ، بحث در باره گاز اگر چه در این مجال نمی گنجد و انشاالله در آینده مفصل در این باره توضیح خواهم داد ، طرحیست که حتی به اعتقاد بسیاری از کارشناسان خبره انرژی و کمسیونهای تخصصی مجلس به غلط اجرا گردیده و دولت نباید اینگونه با هزینه های میلیاردی گاز را به روستا های با جمعیت کم می برد و برای بسیاری از روستاها می شد همانند کشور های توسعه یافته از انرژیهای خورشیدی ، زمین گرمایی پیل سوختی و ... مورد استفاده قرار داد و با تبدیل گاز ، این انرزی پر ارزش به سایر محصولات با ارزش افزوده بالا ضمن ایجاد اشتغال و کسب درآمد ، رفاه اجتمایی را افزایش داد و ایکاش علاقه مند بودید و در زمینه گازهای گلخانه ای که چه بر سر جو زمین آورده است مطالعاتی انجام میدادید ، یقینا یکی از دلایل عدم بارش برفهای آنچنانی در زمستان و جاری نشدن آب در رودخانه کوموک انتشار گازهای گلخانه ای است که متاسفانه عمدتا مسئولین ما نسبت به آن کم توجهی مینمایند . ( ( از جناب کریمی سوال کنید تصدیق خواهند کرد که در تبریز خیلی راحت برای مسئولین جوک درست میکنند ، خدا رحمت کند این شهر امام جمعه ای داشت که یک روز به ایشان میگویند حاج آقا لایه اوزون سوراخ شده و قرار است از طرف ایران هم مبلغی در اختیار سازمان ملل قرار گیرد تا در ترمیم لایه اوزون مصرف شود . ایشان نیز فرموده بودند بما چه ، ما که سوراخ نکردیم ، خودشون سوراخ کردند ، خودشونهم برن بدوزنش ) ) انشاالله که حداقل در مورد لایه اوزون مثل ایشان نیندیشید !!! اما در مورد راه آهن ، اگر از دید شما گذشتن ریل اردبیل میانه برای کوموک مزیت است پس لازم است به این مزیتها پرواز هواپیماهایی که گاهان از آسمان کوموک عبور میکنند را نیز اضافه نمایید .!!! اما در مورد فرمایش پدر مرحومتان که بنده ارادت خاصی نیز خدمتشان داشتم ، احتمالا اگر از پدر مرحوم بنده هم سوال میکردیم نظری نزدیک به نظر ایشان میداشت . جناب آقای مهندس عزیز پدر گرامیتان زحمت کشیدند و شما را به دانشگاه فرستادند که نو اندیش شوید ، در تاریخ ثبت است که ذلل سلطان پادشاه قاجار نیز دستور داده بودند نگذارید ملت ایران تفاوت ژوهانسبورگ و کلم را بدانند! شما چرا با ورود امکانات به روستا مخالفید ؟ اگر قرار باشد کوموک اینگونه بکر و عاری از زباله باشد ، پس لطفا نظر خواهی کنید تابلو بزرگ سه راهی میانه کوموک را بردارند و با چند کامیون نخاله مسیر ده را مسدود نمایند تا به روستای بکر مورد نظر دست پیدا کنید .!!! دوست عزیز خبر دارید همینک زباله های روستا های ما چه میشود ؟

فرزاد 93/6/28:

با سلام . 
به نظر من نباید در مورد گفته های آقا سلیم در مورد عدم آورده شدن امکانات جدید به کوموک عجولانه قضاوت کرد چون در جای جای جهان مناطق بسیاری وجود دارند که دولتها تلاش میکنند از ورود تکنولوژی بدانجا جلوگیری کنند برای مثال جزایر بسیار زیبا ودیدنی پولونزی که عاری از هر گونه تکنولوژی است . یک نکته ی دیگر در مورد فرهنگ است برای مثال تاسیس کتابخانه ی عمومی در روستا وقتی موثر خواهد بود که فرهنگ کتابخوانی نیز با ساختمان کتابخانه آورده شود همین طور است در مورد گاز یا امکانات رفاهی برای گردشگران ، چون تجربه نشان داده که آوردن هر پدیده ای قبل از مطالعه و بررسی همه جانبه آن با شکست روبه رو میشود. در مورد گازهای گلخانه ای وخشک شدن رودخانه های کوموک باید بگم که خشک شدن رودخانه ها نتیجه تغییرات آب و هوایی محلی است . چون در بسیاری مناطق رودها نه تنها خشک نشدند بلکه پرآب تر هم شدند.یادمان نرود که افزایش نیم درجه ای کره زمین هنوز ثابت نشده است .

همان طور که میدونید چن روز پیش در مورد آداب و سنن قدیمی در عروسی ها صحبت میکردیم من از شما میپرسم آیا یکی از علل فراموش شدن آداب و رسوم گذشته تکنولوژی نیست ؟ 
این آداب و رسوم بخشی از فرهنگ و هویت ماست کسی که هویتش رو فراموش کنه خود نیز در آینده ای نزدیک فراموش شدنی است . هر منطقه ای زیبایی خودش رو داره زیبایی هنگ کنگ در آسمان خراشهای آن است و زیبایی مصر در آثار تاریخی شگفت آن و شاید هم زیبایی کوموک در سکوت آن باشد . آقای امیر علی عزیز من از شما که طرفدار صنعتی شدن کوموک هستید سوالی دارم و آن اینکه آیا هر انسانی به محیطی که جسم و روحش از هیاهوهای شهری به دور باشد نیاز ندارد به نظر شما در روستای کم جمعیت کوموک نوای گنجشکها زیباتر است یا صدای ماشین آلات ؟

 

سلیم 93/6/28 :

عزیز من ، ما درباره درستی یا غلطی این امکانات بحث نمیکنیم، من خودم در زمینه انرژی های نو و پاک صاحب نظر هستم و به اند ازه کافی مطالعات در این زمینه دارم و بر میگردد به سالهای کودکی و نوجوانی من، بعنوان مثال سوخت هیدروژنی از دوران نوجوانی در ذهن من بود و قبل از اینکه در رادیو و تلویزیون چیزی از خودرو هیدروژنی بشنویم در ذهن من نوجوان همچین چیزی بود .... من قصد ندارم اینجا خودمو اثبات کنم و بحث سر این مسایل نیست که آقای کریمی فک میکنم آب گرمکن خورشیدی ساخت من رو از نزدیک دیده است .... درباره اون جوکی که گفتی من هم جک را کامل کنم که حق با آن بنده خدا است چرا که فقط آمریکا به تنهایی ۴۵ درصد از گازهای گلخانه ای را تولید میکند پس باید به فکر دوختن آن نیز باشه البته این را نگفتم که خود را توجیه کنیم و گاز گلخانه ای تولید کنیم ... اینکه پای هر کسی به د انشگاه باز شود آگاه و روشنفکر و نو اندیش و منوالفکر خواهد بود تصوری غلط است و هر انتلکتویلی روشنفکر نیست و از ابتدا این ترجمه غلط بوده است ، و نه من ادعای روشنفکری دارم و نه شما می توانید معیار روشنفکر بودن آنسانها را داشتن مدرک تحصیلی بدانید ... چرا که روشنفکر آگاه است و چه بسیار مدرک دارهای ناآگاه .... بحث سر این مسایل نیست ، من بحث دیگری را مطرح کردم و روی آن پافشاری دارم ...

امیرعلی 93/6/30 :

با سلام مجدد ، آقا سلیم عزیز یقین دارم از مباحثه ای که بین اینجانب و شما پیش آمده است ، نه حقیر قصد اثبات خود به شما را دارم و نه خدای ناکرده جنابعالی دارای چنین شخصیتی هستید ، اما برای آنکه سایر دوستان را نیز وارد این بحث نمائیم تا ضمن جذب مخاطبان علاقه مند ، نظراتشان را نیز با ما در میان بگذارند بلکه بتوانیم قدمی بخیر برداریم ، مشتاقم خدمتتان اعلام نمایم همچنان بر مواضع خود ایستاده ام و تا زمانی که نظر جمع را بر علیه خویش نبینم همچنان بر گفته های خود پایبند خواهم بود ، مگر آنکه رای اکثریت به سمت شما باشد که در آنصورت به احترام جمع ، تابع نظر اکثریت خواهم بود . باشد آنچه صلاح و خیر است اتفاق بیافتد و مورد توافق جمع دوستان قرار گیرد . و حال حضورتان عارضم اگر به دقت به اطرافتان نگاه کنید متوجه خواهید شد که نه من و نه شما و نه هیچ کس دیگر قادر به جلوگیری از ورود امکانات و یا تکنولوژی به یک محیط اجتماعی نخواهیم بود . دوست عزیز امروزه دیگر کمتر چوپانی در این کشور میتوان پیدا کرد که موبایل نداشته باشد و تا چندی دیگر با آمدن نسل 3 و 4 این تکنولوژی این قشر زحمت کش قادر خواهند بود تصاویر زنده از به دنیا آمدن بره های گله شان را برای صاحبان آنها ارسال نمایند آنوقت شما ترس از این دارید که مبادا میهمانی ناخوانده وارد روستا شود و با تولید زباله ، روستا را به زباله دانی تبدیل کند .!! بنده فقط پیشنهاد کردم حال که گریزی از آمدن امکانات به ده وجود ندارد بیاید کاری کنیم بهترین ها را معرفی و روستایی نمونه داشته باشیم . بنده اطلاع رسانی کردم که این امکانات وجود دارد و یقین داشته باشید که دیر یا زود یک به یک به روستای ما هم خواهند آمد. کوموک نه ماسوله گیلان است و نه کندوان در اسکوی آذربایجان که با دست زدن به بافت آن و نوسازی کردن خانه های آن از لیست سازمان جهانی یونسکو خارج شود . چه اشکالی دارد در این روستا طرح هادی اجرا و کوچه های آن به زیبایی سنگ فرش شود . چه اشکالی دارد چند خانه خالی از سکنه و مخروبه در اطراف مسجد تسطیح و در آنجا چند درخت کاشته شود و فضایی ایجاد گردد که پیر مردهای خسته از کار و جوانان روستا بجای ایستادن در زیر آفتاب مقابل مسجد در آنجا گذران عمر کنند . چه اشکالی دارد پس از چند سال بر روی رودخانه ده در قاراچی بلاغی پلی احداث شود و بفکر باز سازی راه های ارتباطی بین روستایی از کوموک به صوفلو ، هریس ، آفتابه و ینجه قشلاق بود . چه اشکالی دارد عزیزانی که خانه های خود را نوسازی میکنند مطلع شوند که بجای آبگرمکن های گازی که خطرات گاز گرفتگی آن بر همه ما مسجل شده است میتوانند به قیمت آن از آبگرمکن های خورشیدی که هزینه سوخت هم ندارد استفاده کنند . چه اشکالی دارد اگر کتابخانه ای کوچک در ده وجود داشته باشد و به مرور هر کس که از شهر گذراش به ده میافتد کتابی تهیه و در تجهیز آنجا سهیم شود و زفته رفته فرهنگ کتاب خوانی در کوموک افزایش یابد . چه اشکالی دارد منو شما که ساکن شهر شده ایم و شما که بیشتر از من نیز دنیا دیده تر هستید به عزیزانیکه در ده هستند و بیشتر طول سال را نیز بیکارند راهنمایی کنیم که با ایجاد مشاغل خانگی و کمک گرفتن از دولت میتوانند وضع زندگی خود و خانواده شان را بهبود ببخشند . واقعا این کمال کم لطفی نیست که متهم به این شوم که میخواهم روستا را صنعتی کنم ؟ 

آقای کریمی 93/6/30 :

خدمت دوستان عزیز سلام وادب دارم مناظره خیلی جالب وخواندنی داشتید بایدعرض کنم موضوع همان حفظ محیط زیست است متاسفانه درجاهائیکه انسان حضور می یابد بعلت بی توجهی باعث تخریب ونابودی زیبائیهای محیط میشود. حضور انسان باعث دو اتفاق میشود اول آبادانی،رونق و یا نابودی ، در روستای ما عینا مشاهده نموده ایم مثلا دوستان قدیمی بی شک به یاددارند درکنار کلیه چشمه های اقصی نقاط سرزمینی یک یاچند درخت تنومند وجود داشت اینها را انسانهای خیر بدون اینکه درفکر مالکیت آن باشند کاشته بودند درمقابل افرادی پیداشدند که افکار دیگری داشتند وباعث نابودی آنها شده اند چقدر این درختان زیبا بودند چقدر مثمر ثمر بودند امسال خیلی گوسفندان بعلت گرمازدگی درروستا تلف شدند چون گوسفندان درزیر آفتاب بدون سایه بان استراحت میکنند طبیعی است که بمیرند. بنده قصددارم آن درختان را به همکاری اهالی مجددا زنده نمایم وسایه خودرا برسر رهگذران بیافکنند بدون تردید اگر علم درخدمت بشر باشد باعث رفاه وآسایش انسان میشود وبرعکس باعث تخریب ونابودی میشود حال شما چگونه فکر میکنید افکار شما برای مامحترم......... والسلام

توضیح 93/6/30 :

جناب آقای هدایتی بنده از این مطالب زیبا که از ذهن زیبا نشات میگیره لذت میبرم و تشکر مینمایم فقط یک توضیح بدهم که هیچ قسمتی رو حذف نکردم ولی احساس میکنم تعداد کلمات قسمت "نظردهید" محدود باشه لذا لطف بفرمایید مطالبی که حجیم هستند رو در دو قسمت مجزا که دومی با نام "ادامه " باشد ارسال بفرمایید تا ما شرمنده شما نباشیم. ودر مورد دومی که فرمودید واقعا سر بنده شلوغه و کمتر فرصت ارسال مطلب رو پیدا میکنم.

 

فرزاد 93/6/30 :

با سلام
یک قانون کلی هست که میگه باید چیزی رو از دست بدی تا یه چیز دیگه رو بدست بیاری و هیچ امری از این قاعده مستثنا نیست اگه راه رفتن تو کوچه های سنگ فرشی کوموک رو بدست بیاری بی شک راه رفتن تو کوچه های خاکی رو از دست میدی و همین طور است در مورد تمامی چیزهایی که میشه اونا رو کسب کرد . آقای امیر علی هدایتی عزیز همه ی حرفهای شما درسته اما من از اون روی سکه صحبت میکنم و یک طرفه به قاضی نمیرم ببخشید اینا رو میگم شما از مو صحبت میکنید من از پیچش مو. بحث های من کلی است نه مختص مسجد قاباغی و یا قاراچی بولاغی .
شیر آب و پل روی رودخانه بعد از چند سال فرسوده و جایگزین میشه اما ادبیات فولکوریک اگه از یاد بره دیگه رفته که رفته میدونید ادبیات شفاهی هیچ قومی را توان رقابت با ما نیست .
البته شاید بعضی ها بگن این امکانات چه ربطی به این صحبت ها داره اما تاثیر این گفته ها تدریجی و بطئی است و به یکباره اتفاق نمی افتد شاید نسلهای بعد تاثیرش رو ببینند .

آقای امیر علی روزی از افلاطون چند نفر منتقد از پیر تا جوان سوالهای میپرسیدند همه منتظر بودند که افلاطون اول بار به که جواب میدهد افلاطون کم سن و سال ترین آنها را انتخاب کرد و گفت این جوان هنوز فرصت زیادی دارد و میتواند نظر دیگران را به نفع خود تغییر دهد. این به آن خاطر که جواب مرا نمیدهیدکه البته اصلا مهم نیست . 
این حرفا اعتقاد منه البته فک نکنید که من سنت گرا هستم اصلا این طور نیست اما به نظر من صلاح کوموک و روستاهای همجوار در این است و نظر اکثریت رو هم هرچی باشه میپذیرم .

 

 امیر علی 93/6/30 :

آقا فرزاد عزیز سلام : لطفا یه بار موضع خودتون رو مشخص بفرمایید ، بقول معروف شما طرف ام... یا ی... چند روز پش فرموده بودید تکنولوژیها و امکانات به روستا بیاید خوب است ، ولی حالا به یکباره رفتید تو تیم حریف !!! شکر خدا شما باستان شناس هستید ، پس خودتان کاشف شوید که کدام تکنولوژی گفته شما در مراسم های عروسی آذربایجان سیب پرتاب نکنید ؟ شکی نیست که بیشتر تکنولوژیهای امروزی حاصل پیشرفت بشر در جامعه غرب است ، اما قبل و بیشتر از آنکه مورد تهاجم فرهنگی غرب قرار بگیریم ، این بعضی از حضرات هستند که با شادی عامه مردم مخالفند . تکنولوژی میگوید مردم در عروسی ها به جای کف زدن صلوات بفرستند ؟ تکنولوژی میگوید آنقدر در مقابل موسیقی شاد مقاومت کن ، آنقدر با شادیهای جوانان مخالفت کن ، که اگر هم مجبور شدی در مراسمی خواندن عاشقی را در تلویزیون نشان بدهی بجای نشان دادن ساز او ، زنبور و پرنده را به مردم نشان بده ؟!!! اینهمه گریه ، اینهمه نوحه ، اینهمه مرثیه ، نتیجه اش این می شود که کشور ما پس از عراق غمگین ترین کشور دنیا باشد . واقعا باز هم تکنولوژی کناهکار است ؟ دانشگاه یکی از مکاتب مدرنیته است ، دوستانی که با مدرنیته میانه ای ندارند و سنت گرایی را تجویز میکنند بهتر می بود در حوزه های قم و نجف تحصیل میکردند . در روستای پدری بنده ( صوفلو ) قلعه ای وجود داشته که تخریب شده است ، آقایان بجای بازسازی آن بر روی آن برای آخوند ده خانه ساخته اند !! این به تفکر سنت گرا بر میگردد یا به تاثیر تکنولوژی و نفوذ مدرنیته ؟ پاسخگوی فراموش شدن آداب و رسوم ملت ایران باید کسانی باشند که بیشترین بودجه های فرهنگی را میگیرند و بجای حفظ آن فرهنگ سوزی میکنند . در ادامه گریزی به هنگ کنگ و مصر زده اید ،!!کوموک چه آثار باستانی و یا حتی معاصر ارزشمندی دارد که با این دو مقایسه فرموده اید ؟ روستای ما نه ماسوله گیلان است و نه روستای تاریخی کندوان در اسکوی جای گرفته در دامنه سهند که اگر دست به بافت آن بزنیم از لیست سازمان جهانی یونسکو خارج شود . راستی کدام دانشمند فرموده که اگر خانه های روستا نوسازی و در مقابل زلزله مستحکم شوند ممکن است روستا سکوتش را از دست بدهد و پرنده گان از این روستا به سایر دهات مهاجرت کنند ؟!!!

 امیر علی 93/6/31 :

آقا فرزاد عزیز : به اعتقاد بنده اکثریت نظر خودشون رو اوایل انقلاب و با قاطعیت اعلام کرده اند ، آن هنگام که از نبود امکانات ، نداشتن درآمد کافی برای تامین امرار معاش خانواده هایشان ، جمع شدن امکانات و تکنولوژیها در شهرهای بزرگ ، علاقه مند شدن پدرانمان به آینده بهتر فرزندانشان ، خسته شدن و بریدن از خانه های گلی و جاده های خاکی روستاها ضعف امکانات بهداشتی و همه و همه که باعث شد شهرستان خلخال و بویزه بخش سنجبد آنروزی بیشترین قشر مهاجر را در میان شهرستانهای کشورمان داشته باشد . اکثریت هم ولایتیهایمان را ، اکثریت روستاییان را میبایست در حاشیه شهرهای بزرگ و اسیر پنجه مشکلات جستجو کرد . اگر اندکی در خلوت خود فکر کنید آنچه بنده امروز آنها را یاد آور میشوم چیزهای است که طی چند دهه اخیر اکثریت روستاهای کشورمان به خاطر نبود آنها خالی از سکنه شده اند . اکثریت پیش شماست از تک تک آنها که بپرسید بشما خواهند گفت : اگر در روستا امکانات کافی و شغلی مطمعن میداشتند هرگز جلای وطن نمیکردند . بخاطر نبود امکانات و نبود شغل مناسب فرزندان روستایی این آب و خاک بسوی شهرهای بزرگ سرازیر شده و در آنجا با مشکلات عدیده اجتماعی از جمله اعتیاد مواجه می شوند ، آنوقت شما با شعار 50 سال قبل حکومت که هر ایرانی یک پیکان ، تمام امکانات را در تهران جمع میکرد !!! میخواهید روستا بدون امکانات باشد که این چند خانواده باقی مانده نیز عازم دیار غربت شوند . مطمئننا در تمامی و در هر یک از روستاهای کشورمان افرادی پیدا میشوند که عقیده داشته باشند امکانات به روستایشان نیاید تا ده آنها بکر بماند و به زباله دانی تبدیل نشود ، اگر به حرف این آقایان عمل شود ، چه شود .!!! 

دوست عزیز اگر بعنوان مثال در محدوده زرشلیک یک سد خاکی ایجاد شود و با آب ذخیره شده در پشت آن در فصل گرما ، باغها و مزارع پایین دست آنرا با آبیاری قطره ای و یا بارانی آبیاری نمایند سکوت روستا از بین میرود ؟ اگر در این آب ، پرورش ماهی صورت بگیرد و سالی یکبار ، مثلا در آخرین روز درو گندم یا خرمن روستا یک دوره مسابقه ماهی گیری انجام شود و همه کسانی که قدیما و یا جدیدا از روستا مهاجرت کرده اند به این مراسم دعوت شوند و یک روز شاد در کوموک ایجاد شود آرامش روستا بهم میریزد ؟!!! پیشنهاد کردم چاره ای بیندیشیم و کوموک را از حالت مخروبه خارج کنیم ، نگفتم که پالایشگاه آبادان را به کوموک بیاریم . پیشنهاد کردم حرکتی انجام دهیم و فضایی مناسب با چند آلاچیق و دستشویی و آبخوری ایجاد کنیم ، نگفتم که کارخانه تراکتورسازی تبریز را به کوموک بیاریم ، !!! که دوستان اینگونه بر آشفته شده و پرچم مخالفت بدست گرفته اند و میگویند آرامش روستا از بین میرود 

 

امیرعلی 93/7/1 :

فرزاد جان از اینکه انسان شجاعی هستید و اینطور صریح قبول کردید منهم مثل شما درد هموطنام رو دارم و معتقدم همه باید از امکانات برخوردار باشند و تک تک روستا های ما باید آباد بشن از شما ممنونم . امیدوارم سایر دوستان هم بپزیرند که روستا باید آباد و سرزنده باشد ، روستا باید دارای امکانات در شان مردم زحمت کش اش باشد تا دست نخورده و در سکوت . مجلس و سازمانهای دولتی مکان های مختلفی را در کشور مشخص کرده اند که در آنجاها شکار ممنوع است ، تردد وسایل نقلیه ممنوع است ، برای حفظ مراتع آنجا معمولا چرای دام در آنجا ممنوع است ، مانند جنگلها ، و محلهایی که تابلو شکار ممنوع در آنجا نصب شده است و نمونه هایی از این دست و تا آنجا که من اطلاع دارم نه روستای ما در این لیست قرار دارد و نه بسیاری روستاهای دیگر . انشاالله در آینده نزدیک آقا سلیم هم قبول خواهند کرد اگر شرایط مطلوب زندگی در روستا فراهم نباشد ، اگر روستاهای ما همچنان در فقر و عقب ماندگی بسر ببرند نسلی که در روستا بدنیا آمده و یا خواهد آمد به هیچ وجه پای بند روستا نخواهد شد و همچون ما ، متاسفانه جلای وطن خواهد کرد . پس بنده هم از شما رنجیده نخواهم شد اگر باز هم مخالف من سخن بگویید و اگر اشکالی در نقطه نظرات من می بینید را بیان کنید ، بشرط آنکه با رعایت انصاف در مورد آن موضوع خوب فکر کنید . اینجا محل خوبی است حتی اگر تعدادمان کم باشد که تمرین کنیم و یاد بگیریم که باید یکدیگر را تحمل کنیم حتی اگر طرز فکرمان و نظراتمان مخالف هم باشد . انشا الله روزی برسد که حرفهایمان تاثیر گذار باشد و از سر لج بازی روی حرفهامون پافشاری نکنیم . موفق و سربلند باشید.
دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, :: 5:58 :: نويسنده : گودرز غلامی

 از دوران بچگیم که به قبل از انقلاب برمیگرده از کوموک خاطره ای مونده و حالا توی ذهنم مثل معما شده ، امیدوارم به کمک شما و سایر دوستانی که اون صحنه جالب و دیدنی را در کوموک دیده اند و یادشان مانده این معمای پازل گونه را کامل کنند . از قدیم مرسوم بوده که در مراسم عروسی هنگام انتقال عروس به منزل داماد که معمولا با اسب انجام می شد ، داماد بر ساختمانی و یا یک بلندی قرار میگرفت و به سمت عروس سیبهای سرخی که توسط ساغدوش و سولدوش به وی داده می شد پرتاب میکرد . ( البته اطلاع ندارم هنوز هم این کار انجام می شود یا نه ) در یکی از عروسی ها که دقیقا نمی دانم عروسی چه کسی بود ، شاه داماد سیب را چنان به طرف عروس خانم پرتاب کرد که سیب دقیقا به صورت عروس بر خورد و موجب خون ریزی شدید بینی عروس خانم شد . خانمها بلافاصله عروس را که لباسهایش خونی شده بود از اسب پیاده و برای شستن سرو صورت به داخل خانه بردند . حالا این داماد تک تیر انداز دهات ما که اینگونه گربه را از دم حجله کشت هم بدتر کرد کی بود نمی دانم . اگر ترس از انقلاب خانم ها نبود می شد اسم این قهرمان را بر روی همان خیابان گذاشت . لطفا داماد را شناسایی کنید .

 

آقای کریمی 93/6/27 :

باسلام دوباره با آرزوی سلامتی برای دوستان عزیز علت غیبت بنده مسافرت به روسنا بود که خیلی دوست داشتم همه دوستان  را حضورا در روستا ملاقات کنم متاسفانه این ار مقدور نمی باشد عرض کنم من درسال 44 که به تهران آمدم ازآن زمان در روستا عروسی ندیده ام ولی درجریان اخبار روستا بودم بله عروسی در روستا یک رسم وبقولی دیسیپلین خاصی داشت وهمگان مو به مو این روش را اجرا میکردند فقیرو غنی ، عروسی برای همه یکسان بود برای اکثریت ، عاشقهای محلی بصورت رایگان می آمدند برنامه را از ابتدا تا انتها به یک صورت اجرا میکردندکسیکه ازدواج میکرد در فکر شغل ، مسکن و  هزینه عروسی نبود ولی مراسم عروسی بسیار مجلل بود خیلی جای بحث دارد فرصت اندک است واما بنده شنیده ام ولی یادم نیست دیده باشم ولی اظهارات آقا سلیم را تائید میکنم ولی آن زمان اقا امیر علی به دنیا نیامده بود شاید بعدها نیز این موضوع تکرار شده است من در روستا آن زمان زیاد مراسم عروسی دیده ام فقط مراسم آلما آتماسی مرحوم شاد روان صالح که پسر دائی بنده بود وبا دختر عمه ام عروسی میکرد را بیاد دارم دراین رابطه خیلی مطالب است که می توان یاد آوری نمود باشد انشااله برای بعد..........

 

فرزاد 93/6/24 :

با سلام . رسم بسیار زیبای سیب انداختن تو مراسم عروسی متاسفانه دیگر ، نه تنها در روستای کمق بلکه  در کل روستاهای شهرستان و شاید هم استان فراموش شده است ، اما من شنیدم این رسم هنوز در بعضی روستاهای آذربایجان مثل اطراف زنجان ، خوی و باکو وجود داره که امیدوارم حفظ بشه. اما جواب سوال آقای امیر علی رو فک کنم آقای کریمی نسب بدونند.

یک شنبه 16 شهريور 1393برچسب:, :: 17:33 :: نويسنده : گودرز غلامی

دوستان سلام :

از اینکه اینطور دلسوزانه دنبال راهکار هستید تا وضعیت روستامون بهتر بشه دستان پر مهرتان را به گرمی می فشارم . اجازه میخوام موضوع را اینطور شروع کنم ، چند سال قبل وقتی پدر خدا بیامرزم تصمیم گرفته بود زمینهایش در روستا را بفروشد ما از ایشان خواستیم زمینها که ارزش ریالی چندانی هم نداشتند را نفروشد . ایشان سوالی از ما پرسیدند ، و آن اینکه آیا ممکن است روزی تصمیم بگیریم و برای کشاورزی به کوموک بر گردیم . در جواب ایشان نظرمان نه بود . پدرم وقتی این جواب را شنید گفت : شما که ده برو نیستید منهم دم پیری نمی خوام زمینها بلاتکلیف بمونه یا خدای نا کرده یکی از پسرهام بره و آقای مهدی زاده که زمینهای پدرم دست ایشان بود را مورد آزار قرار بده ، بما گفتند من زمینها را از بلا تکلیفی در میارم اگه روزی هر کدوم از پسرام خواستند برند دهات پول که داشته باشند هر کجا دوست داشته باشند میتونند زمین بخرند ، و من امروز اعتراف میکنم که پدرم چه تصمیم عاقلانه ودرستی گرفته اند . اینها رو گفتم که این را به عرض برسونم اگه تو این فضای مجازی حضور پیدا میکنم خدای ناکرده سوء تفاهم نشود که چشم طمع توی ده داریم ، و یا قصد داریم برگردیم دهات ، بنده اگر روزی روزگاری دم پیری بخوام بیام دهات اونهم برای استراحت و دوران بازنشستگی مثل برادر بزرگترم که در صوفلو برای خود محل سکونت خوبی درست کرده است ، ویا مثل آقای کریمی نسب برای استراحت خواهم آمد . جسارت است که عرض کنم من فعلا توی شهر کارهای نیمه تمومی دارم اولویتهای اصلی زندگی من هستند ، پسر بزرگم آیدین علاوه بر اینکه جزو دانش آموزان نمونه استان داره برای تیزهوشان میخونه از 3 سالگی بصورت حرفه ای در حال ورزش کردن است ، سال قبل بعنوان تکنیکی ترین بازیکن فوتبال استان از باشگاه تراکتورسازی به فستیوال کشوری که با حضور سپ بلاتر رئیس فیفا برگزار شد اعزام و اخیرا نیز علاوه بر دعوت به تیم ملی فوتبال پایه بعنوان تکنیکی ترین بازیکن آذربایجان میبایست در مسابقات مهارتهای با توپ کشوری در تهران حاضر باشد در 10 سالگی یکی از باشگاهای اصفهانی ایشان را میخواستند که به توافق نرسیدیم با چند باشگاه اروپایی هم تماسهایی داشته ایم که بنا بر توصیه هایی فعلا بماند . پسر دیگرم نیز در آکادمی باشگاه ماشین سازی تبریز در حال آموزش فوتبال هستش . در کنار همه اینها در زمینه شغلی هم چند طرح در زمینه انرژی های نو و بهینه سازی انرژی دارم ، بعنوان مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره شرکتی دارم و در حال تبدیل آن به شرکت دانش بنیان هستم دفتری توی مرکز رشد دانشگاه آزاد دارم و با مشارکت دانشگاه آزاد در صددیم محصولاتی در زمینه بهینه سازی انرژی و انرژیهای نو را برای اولین بار در خاورمیانه به تولید برسونیم ، اینها را نوشتم خدای ناکرده سوء تفاهم پیش نیاید که فلانی از سر بیکاری داره زمینه سازی میکنه واسه برگشتن و داره نقشه میکشه . منتها دوست دارم دوستان و یا اقوامی که توی دهات هستند راحت ودر آسایش باشند و اگه کاری از دستمون بر میاد انجام بدیم . امیدوارم روزی اگر عمری باقی بود و پروژه هایی که واقعا بصورت خانوادگی و شبانه روزی روی آنها زحمت کشیده ایم به نتیجه برسه و با خیالی آسوده در سال ، ایامی را هم در گوشه ای از سرزمین اجدادی مون سر کنیم .

شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, :: 1:58 :: نويسنده : گودرز غلامی

این عکس تقریبا در سال 57 توسط آقای کریمی عکس برداری شده است .

البته تشخیص این دوستان خیلی سخت نیست...................

 

امیر علی خان :

کندیمیز سسسیزدیر بوشدی کوچه لر          هانی اوشاقلیغیم هانی اوشاقلار

هانی یاتمادیغیم اوزون گئجه لر                   هانی قارانلیقدا یانان ایشیقلار

کندیمیز سسسیزدی                                هانی اوشاقلیغیم ؟ هانی شیلتاقلیغیم ؟ هانی ......

شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, :: 1:40 :: نويسنده : گودرز غلامی

دوستان سلام :

من سوالی دارم که امیدوارم اونهایی که دلشون در گرو روستا هست و دلسوز کوموک هستند پاسخ آن را بفرمایند . این روستا اینهمه پیرو جوان توی شهرهای مختلف ایران داره ، همه مون هم اعتقاد داریم طبیعت و آب وهوای این روستا نمونه است ، زیبایی های اون توی فصلهای مختلف دلربا و دلگشاست . حالا اگه یه روز یکی از دوستان ، آشنایان ، همکاران ، و ... بصورت گذری مسیرش به کوموک بیافته ، تصمیم بگیره یک شب در گوشه ای تو این روستا چادر بزنه و از کوه ها و طبیعت اونجا استفاده کنه چه امکاناتی حتی برای یک شب ماندن یک خانواده وجود داره ؟ مثل روستا های توریستی و یا شهر های شمالی ، آیا یک سرویس بهداشتی مناسب ، یک شیر آب خوری ، وجود داره ؟ اگه یک مسافر گذری برای نمونه نیاز به یک کبریت داشته باشه جایی وجود داره که بتونه اونو تهیه کنه ؟ راستی آماده سازی اینها وظیفه کیه ؟ عزیزان شورا و دهیار محترم که قبول زحمت کرده اند انشا الله قدمی در این زمینه بردارند . مطمئنا از بخشدار و فرماندار هم میشه کمک گرفت . دوستان پاسخ و یا نظر بدهند ممنون میشم .

پنج شنبه 13 شهريور 1393برچسب:کمق, خلخال, :: 1:1 :: نويسنده : گودرز غلامی

چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:شعری در وصف آذربایجان, :: 23:44 :: نويسنده : گودرز غلامی

(شعری در وصف آذربایجان)

 آذربایجان اوغلویام وار چوخلو افتخاریم
طوفان کیمی گؤجوم وار داغلار کیمی وقاریم
آت بئلینده دوغولدوم اوشاق اکن آنادان
دؤیوشلرده گئچیبدیر همیشه روزگاریم
من تاریخین قوجامان ان مبارز اوغلویام
هر یئرده حرمتیم وار هریاندا اعتباریم
منصور حلاجام من حاشا گئچم سؤزومدن
قانیم یازار اناالحق عرشه اوجالسا داریم
هئچ بیلمیرم نه دندیر دیلیم آچیلان گؤندن

 آذربایجان کلمه سی اولوب دائیم شعاریم

چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 6:10 :: نويسنده : گودرز غلامی

سه شنبه 11 شهريور 1393برچسب:خلخال, :: 6:10 :: نويسنده : گودرز غلامی

 

یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:, :: 6:8 :: نويسنده : گودرز غلامی

((تهران اوزودا گوردوم کرج اوزوده .... ، ایندی سیزین شهره گوره ، نه دانیشیم نه یازیم ...! نه یئنن یازیم ؟؟؟. ))

بیر یئرده کی خیال آتین چاپانمیر                            قارداش ایتیر قارداش اونی تاپانمیر

یاتماقادا چوخی بیر ائو یاپانمیر                              بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

 بیر یئرده کی آیاقلانیر حقیقت                               یئرلی - دیبلی الدن دوشوب محبت

 بیر یئرده کی نه همت وار نه حرمت                        بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

بیر یئرده کی قان ایچنلر قان آلیر                              جلاد گلیر گوناه سیزدان جان آلیر

بیر یئرده کی اجل بیزدن سان آلیر                            بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

 بیر یئرده کی غفلت باسیب اینسانی                      خطر ده دیر اینسانلارین وجدانی

بیر یئرده کی آخدیریرلار آلقانی                                بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

 بیر یئرده کی عدالتی آنان یوخ                                مظلوملارین احوالینا یانان یوخ                    

 حق دئیه نین حق سوزلرین قانان یوخ                      بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

 بیر یئرده کی ظولوم عرشه چیخیبدیر                       ناحق دوروب حقی یئره ییخیبدیر

مانجاناق تک فیشار خلقی سیخیبدیر                       بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

 بیر یئرده کی عشقین آدی باتیبدیر                           ایستکلی لر بیر بیرینی آتیبدیر

 بیر یئرده کی اویاقلاردا یاتیبدیر                                 بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

 بیر یئرده کی دوداقلاردا گولوش یوخ                           آه چکمکدن باشقا اوردا بیر ایش یوخ

 بیر یئرده کی مرد الینده قیلیش یوخ                          بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

بیر یئرده کی دوز سوز دئمک حرامدی                         اگری - دوزو کسیب دئییر نه رامدیر

بیر یئرده کی پیسلیک ده بیر مرامدیر                          بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

 بیر یئرده کی چوبان نئیین چالانمیر                            ساراسینی سئل الیندن آلانمیر

 بیر یئرده کی وطنداشلار قالانمیر                               بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم

بیر یئرده کی داغلار بوتون دوماندی                              قورد ، سورودن دیش پایینی آلاندی

 بیر یئرده کی کوچوک ایتدن یاماندی                            بئله یئرده نه دانیشیم نه یازیم .

جمعه 7 شهريور 1393برچسب:, :: 8:14 :: نويسنده : گودرز غلامی

 

  در پاسخ به لطفی که در شعر زیبایشان نسبت به بنده داشته اند :

سن خیال ائتمه کی سسلنمه گه قورخاندی سسیم              

سسله گور سسدی بو ، یا رعد خروشاندی سسیم

بیلیرم تیتره دیرم قصرینی خوش گونلو لرین                          

 آمما غم خسته سینین دردینه درماندی سسیم

گونشی گویده دانان یئرده دانالار بیزی ده                                 

متن تاریخی دانان باشلارا چوگاندی سسیم

 قولاغی سسده دی گئچمیشلره آیدین باخیرام                      

سنجبددن اوجالان سسلره قورباندی سسیم

اصلیمی اصلی دانانلار کیمی دانماز شرفیم                          

 ارسلان اوغلویام ، اوز خلقیمه ائلباندی سسیم

کسه لر باشیمی آخماز یئره بیر قطره قانیم                            

وطن عشقینده آخان قانلارا تاواندی سسیم

 دئمه یین فایداسی یوخ خلقه اوجالمیش بو سسین              

 گله جک فلسفه سین یازماغا عنواندی سسیم

 نه یاتیبسان آییل آی کندی یادینان چیخادان                          

وئرمه سه ن سس سسیمه اوندا پریشاندی سسیم

 امیری گورسه بیری قانلی دنیزلرده گورر                              

 چوخ یاخین گلمه کی بیر قورخولو طوفاندی سسیم .

پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, :: 7:2 :: نويسنده : گودرز غلامی

خدا رحمت کند مرحوم سیفعلی را یکی از بهترین خاطراتی که از بچه گی از کوموک توی ذهن من مونده مربوط به ایشان است ، شاید هفت - هشت سال بیشتر نداشتم ، باغ گیلاسی داشتیم توی ( فکر میکنم اشتباه نکنم گول باغی ) البته متاسفم که امروز همه آن باغ خشک شده است . برای اینکه پرنده ها گیلاس ها را نخورند اکثرا به آن باغ می رفتم و ضمن چیدن گیلاس پرنده گان را فراری می دادم ، نیمچه صدایی هم داشتم و همیشه توی باغ آواز می خوندم ، از ورودی کوموک یه مسیری هست که به سمت روستای آفتابه هم میرود ،فکر میکنم یک جوی مانندی هم وسط این راه وجود داشته باشد از آن مسیر داشتم به سمت باغ میرفتم که مرحوم سیفعلی سوار بر اولاغ از سمت دیگر راه داشت به سمت ده می اومد ، تا منو دید گفت یه آواز واسم بخون ، قبول نکردم ، از جیبش یه سکه دقیقا نمی دانم 2 ریالی بود یا 5 ریالی به سمت من پرتاب کرد گفت حالا بخون ، پول را برداشتم و یه آواز واسش خوندم کلی خوشحال شد و خدا حافظی کردیم . ضمنا اون موقع با اون پول میشد تو اون گرما یه نوشابه خورد .

سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, :: 7:46 :: نويسنده : گودرز غلامی

سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, :: 7:41 :: نويسنده : گودرز غلامی

سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, :: 7:40 :: نويسنده : گودرز غلامی

سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, :: 7:30 :: نويسنده : گودرز غلامی

 

 

 

............دردی لاپ بویوکدور .................

قومری لاری اسیر دوشوب باغین دردی لاپ بویوکدور

قورویوبدو بولاقلاری ، داغین دردی لاپ بویوکدور

 آری گولدن شانا چکیر ، عطرین ییغیب جانا چکیر

 هر بنده بیر یانا چکیر ، چاغین دردی لاپ بویوکدور

 آغلایان یاشین قورتاردی ، اتکدن داشین قورتاردی

اولنلر باشین قورتاردی ، ساغین دردی لاپ بویوکدور

 

جناب کریمی عزیز استوار همچون چنار ، مستحکم همچون کوه . دیدن هر چند عکس تون خوشحالم کرد ، تندرست و سلامت باشید . آقای کریمی عزیز به نظر شما همین خانه پدری را ، حتی شده بخشی از محل سکونت سابق را نمی شود با هزینه ای کم و به شکل نمادین و به عنوان یاد بود باز سازی کرد ؟ یه کم فکر کنید ، دقیقا بشکل سابق و با همان مصالح روستا (( کاه و گل و سنگ )) با همان نقشه ابتدایی ، قشنگ میشه نه ؟ ارادتمند هدایتی

 

چند تا ضرب المثل که شاید بعضی ها فراموشش کردن:

آج آدامی قورد یئمز
آخوری آلچاق یئری یوموشاق 
آزاجیق آشیم آغریماز باشیم 
آیدان ایلدن بیر ناماز اونودا شیطان قویماز
پالازا بورون ائل ایله سورون 
مئشه چاقال سیز اولماز
سن آغا من آغا اینک لری کیم ساغا 

ایت هوره ر کروان گئچر . بیر سوبای اوغلان بیر میتیل یرقان.
دوز یئرده یئریه بیلمیر شوخوملوقدا شیللاق آتیر . دوه اویناسا قار یاغار
دوه چینن قوهوملوق ائلییه نین دروازه سی گن گرک.
ده ده م منه کور دییب هر گلنی ویر دییب.
ساخلا سامانی گلر زامانی .
سویون لام آخانی آدامین یئره باخانی.

دو شنبه 3 شهريور 1393برچسب:, :: 17:37 :: نويسنده : گودرز غلامی

 

 قارداشلا قارداشین ، دوست ایله دوستون ،حاقی _ حسابی وار اوز آراسیندا

کیم کیمدن اینجسه دوز حقیقتی ، دئیر ظارافاتلا سوز آراسیندا

من دوزوو دئینده چوخلاری کوسور ، حاق بوهتان الینده قالیبدی اسیر

 نادان ناماز قیلیر، عالیم جیب کسیر ، قالمیشیق ایریله دوز آراسیندا

 بی غیرت تانیماز یاخشی سین ، یادین ، اوجالتماز همیشه آلچالدار آدین

 شیرینی آجیسی اولماز اوولادین ، نه فرقی اوغولا قیز آراسیندا

 یوخ اولدی شیکاریم ، باغلاندی برم ، صرافیم اولوبدی ، قیمت سیز زرم

 چوخلاری بیلمیری نه لر چکرم ، قوورولدوم آلوولا کوز آراسیندا

 اورک هر بیر ایشدن مین ایلهام آلیب ، چوخلی زحمت چکیب انتظار قالیب

نصرالله کوموک ده بیر بستان سالیب ، دور گئت احتراملا گز آراسیندا .

 

آقای کریمی:

 

سوزلری بال دادیندا هوشی سرشار امیرعلی

گزیب گل دیارا سس سالاق آذربایجانا کندیمیزین حقین آلاق امیرعلی

بویوک چمنده جمع اولاق سوزلری بنده سالاق

یاتانلاری اویاداق حقدارین حقین آلاق امیرعلی

انشااله

دو شنبه 3 شهريور 1393برچسب:, :: 17:35 :: نويسنده : گودرز غلامی

نئچه یئردن فیتنه قورور ، ناحاق حاققی ییخماق اوچون  

 انسان قانلار ، آخیدارمیش ، ایسته ینه چاتماق اوچون

یولار بئتر دارالیبدی ، اسالیمی قار آلیبدی                                    

غیرتسیز لر یارانیبدی ، باشیمیزا توخماق اوچون

اوسکیلیدن ثروت اومما ،حورمتسیزدن حورمت اومما                      

 قارینلیدان غیرت اومما ، او یارانیب تیخماق اوچون

گول اوستونه قوناندا سار ، شادلیق ائدر ، ائیله مز عار                    

نه قدر کی ، گوزللیک وار ، یارانیبدی باخماق اوچون

 امیر علی گوزله هله ، قیمت قویان یوخدی لعله                            

لاپ دونیانی قیزیل ائله ، نه فرقی وار آخماق اوچون 

دو شنبه 3 شهريور 1393برچسب:, :: 17:33 :: نويسنده : گودرز غلامی

ناموس ، غیرت یادان چیخیب ، شاسی بلند شوهرت اولوب                   چوخ نصیحت ائیله ییریک ، سویله کیمه عبرت اولوب

دوست تانیشی کی سایموروق ، ائله محل قویموروق                           هی ، ییریک کی دویموروق ، چورگیمیز غیبت اولوب

امیر بیر یول گئدر هره ، یاخشی پیسی گوره گوره                                ایش باشینادا ایله شنه ، هیریلداماق عادت اولوب .

دو شنبه 3 شهريور 1393برچسب:, :: 17:32 :: نويسنده : گودرز غلامی

 میسی باشا قالدیردیلا ، لعلی آلادا - آلادا               دانیا مئیدان وئردیلر ، کلی آلادا آلادا

 ساتان نه ساتدی آلانا ، گئدن نه قویدی قالانا           یامان اویرتدیک یالانا ، دیلی آلادا - آلادا

اولاق گوزدن سالدی آتی ، الیمیزده قالدی چاتی        تولکو سالدی مکافاتا ، فیلی آلادا - آلادا

 امیرعلی نئجه دینه ، آلاندیق میلیونا مینه                یوردو قویدوق آغلار گونه ، ائلی آلادا - آلادا .

 

شنبه 1 شهريور 1393برچسب:, :: 6:10 :: نويسنده : گودرز غلامی

یوز ایل بیزدن سونرا گلن نوه لر                   گلمیشیک گئتمیشیک نه بیله جک لر

یادیگار قالماسا بیزدن اونلارا                       بیز نه لر ائتمیشیک نه بیله جک لر

نده ن بیله جک لر کوله دونموشوک             تورپاغا چئوریلیب گیله دونموشوک

داغلاردا بیتمیشیک نه بیله جک لر              دوغرودوز عنوانی یازماساق داغا

 پروریش وئرمه سک بهره لی باغا                هانسی اراضی ده هانسی تورپاغا

                               قاریشیب ایتمیشیک نه بیله جک لر

حدیث موضوعی
نويسندگان