حدیث از خاتم پیغمبران است که جنت زیر پای مادران است.مرحوم اسمعیلی سال 1372

جمالت چون طلوع آفتاب است

نگاهت چون فروغ ماهتاب است

به هنگام سخن مهر آفرینی

سکوتت معنی صدها کتاب است

زتو آموختم درس محبت

دلم از عشق تو دائم کباب است

نرفت از گوش دل لالایی تو

صدایت دلنشین همچون رباب است

به شب بودی چراغ محفل ما

کنار شمع تو پروانه خواب است

لب گهواره ام شبها نشستی

به چشمانت زبی خوابی نقاب است

گهی لب می نهادی برلب من

که طعم بوسه ات شهد وشراب است

بیا مادر ببوسم زیر پایت

ره فردوس در یوم الحساب است

دعا کن مادرم در این زمانه

بپرهیزم از آنچه ناصواب است

دعا کن مادرم بردرگه حق

دعای دردمندان مستجاب است

دعا کن مادرم در نیمه شبها

رحیل تشنه وصدها سراب است

به زلفانت سپیدی گشته پیدا

نشان مرز پیری با شباب است

خدا را ره مبر برسوی پیری

سمند عمر دائم در شتاب است

اگر دختر بود فرزانه دهر

چوبی مادر چراغ بی حباب است

تقدیم ائلیرم تمام آنالارا 

...........................

چاره سیز، خسته لرین، دردینه درمان آنادی 
دفتر عشق و وفا، مشقینه پایان آنادی 
سینه سی دشت بلا، آتش بحراندا یانار 
سارالان یازگولی تک، تشنه باران آنادی 
هر بلا درده دوزر، شرط محبتده اوزی 
گر مصیبت داغ اولا، صبریده طوفان آنادی 
عشق پروانه سی تک، شمع ائولاده گئنه 
یاندیران بال و پرین، عاشق گریان آنادی 
آی دئسون اوخشاری وار، اولدوزاچوخ بنزری وار 
گونی خجلتده قویان، دُرّ بدخشان آنادی 
اوکی هر صبحه کیمی، یاتمادی غمنن گئجه لر 
سنه لای لای اوخیان، بلبل نالان آنادی 
شاهلیقن شیوه سی وار، مَسندی مین لشگری وار 
تاج و تختسیز جاهانا، سرور وسالار آنادی.
تقدیم بوتون انالارا

درگذشت مرحوم مغفورمحب اله حسنی کمق بزرگ خاندان حسنی رابه فرزندان"برادران"ودامادهای آن مرحوم بویژه جناب آقای مهدیزاده تسلیت عرض نموده وبرای آن مرحوم رحمت ومغفرت الهی وبرای باز ماندگان طول عمر با عزت وکرامت ازخدوندمتعال مسئلت میداریم .

ازسوی جمعی از کوموکلیها ونویسندگان وبلاگ کمق

جابرحسنی :

ضمن تقدیر و تشکر از نویسنده وبلاگ روستای کمق ،خداوند بستگان شمارا هم رحمت کند امیدوارم که همواره در شادی های شما شرکت کنیم.

بشارت حسنی :

سعدیامردنکونام نمیردهرگز

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

تقدیروتشکرمینمایم ازهم ولایتیهای عزیزم که ما را در تشییع و تدفین عموی گرامی ام یاری نمودند،امیدوارم درشادیهایشان جبران نمایم. 

گوزلیم چکدی فراقین منی گور سالدی هارا

رحمه گل هجری قوتار آزقالیب عمریم قوتارا

شرط قویوب فرهادا شیرین کی بو داقدان یول آچا

قور خورام تیشه سینا ،داغ قالا، فرهاد قوجالا

هموطنلریم بایراموز مبارک اولسون،

قابل توجه مسئولین :

سهم امکانات ورزشی کمق از بودجه ورزشی استان 

             طبیعت نوروزی کمق

یاد روزهای نوروزی بخیر که مابچه بودیم ومطلب غلامی وعموفرداد خیلی باهم صمیمی بودند وهمش باهم بودن وماهم به صمیمی بودن اینا کیف می کردیم ورفت وآمدها زیاد بود وغصه ها وکینه ها کم کاش همان دوران دوباره به دلها برگرده ....

اونروزها این شعر کودکانه رو زیاد میخوندیم:

ال اله کرتنکله گلوز گئدک خرمنلره بابام گدیپ باشماغ آلا بیر تای سنه بیر تای منه 

خداوندا:

عزیزانی دارم که دراعماق قلبم جای دارند،وآنان شایسته ی محبتند،ویادشان مایه ی آرامش جانهاست ، ودراین لحظه های پایانی سال ،عزت وغرورشان التیام بخش جانهاست و برایشان سلامتی ،شادابی وخرسندی  آرزومندم .

سال نو را بر هموطنان عزیزم تبریک عرض مینمایم

 گذشت فصل زمستان بهار می آید

جهان جوان شدو نو روزگار می آید

نگرکه در دل دشت ودمن شکوفه دمید

به دیدن رخ اش اکنون هزار می آید

عیدنوروز بر تمامی اهالی بامحبت روستای کمق مبارک باد

جناب آقای حاتمی راحت ترین مسیر جهت درج اشعار زیبای شما نوشتن اشعار یا مطالب در قسمت نظرات میباشد فقط  مصرعها باید با علامت ممیز جداشود تا در هم ادغام نشود با تشکر

عید نوروز بر دلهای نو و افکار نو مبارک باد.

خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو نداری من چون تو خدایی دارم وتوچون خود خدایی نداری

از دعاهای امام سجاد (ع)

بسمه تعالی

با احترام بدینوسیله از نماینده محترم مردم خلخال جناب آقای دکتر جعفری بنه خلخال ، بخشدار فیروز و همراهان که با حضور در روستای کمق با سعه صدر به مشکلات مردم این روستا گوش دادند و قول مساعدت دادند تقدیر وتشکر مینماییم و ضمنا مردم روستا از به ثمر نشستن طرحهای روستایی از جمله لوله کشی گاز و استخر معیشتی خوشحال و دلگرم هستند و همیشه دعاگوی مسئولین دلسوز میباشند.

جمعی از مردم روستای کمق

بسمه تعالی
پیشاپیش عید سعید باستانی را به تمامی اهالی کمق و مقیم تمام شهرستان های ایران تبریک و تهنیت گفته و ارزوی توفیق روز افزون توام با موفقیت و کامیابی از ایزد متعال مسئلت می نمایم و در ادامه استدعا دارم افراد تحصیل کرده و شاغلین اداری و نخبگان علمی و ورزشی با الصاق تصاویر خود و درج آدرس کامل موجب خوشحالی و برقراری ارتباط عاطفی جهت پیش رفت خود و روستا گردد.
با تشکر
حجت الله مهدی زاده 
کارشناس خودکفایی و اشتغال کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان کوثر
T:09143575430

با تشکر از جناب آقای گودرزحاتمی که روزگاری در کموک معلم بودند و جدیدا به جمع ما پیوسته و نسبت به ما لطف داشتند

روستای کمق درفصل بهار یک روستای گردشگری است دارای چمنزار ها و گلزار های سر سبز و پر ازگلهای وحشی گولی چمن- بویوک چمنی - صوفی چمنی - شیخ چمنی- نمونه ای از آنهاست یا کوههای سر سبر و سر به فلک کشیده مثل ساری قایا - قارا قایا - جیننی قایا - قیزیل قایا - ودشتهای زیبا مانند بوئیک زمی - قانقالی زمی - شاپسند .....چشمه زارها مثل قوشا بلاغ  - باشبلاغ - اورتا بلاغ - ایمانی بلاغی .... خلاصه تماشاگه راز است قدرت خداوند را می توان به عیان دید و لذت برد جای تعجب است مسئولین شهر کوثر نسبت به آبادانی این روستای بی بدیل بی توجه است............

واما:

پیشا پیش فرا رسیدن سال نو (94) را بهمه هم روستائیان خونگرم ودوست داشتنی وعزیزم ودوستانی که درسال گذشته به صورت مجازی درسایت حضور داشتند ،مطالب واطلاعات مفید وخواندنی درج نمودند به ویژه آقای امیرعلی، آقا فرزاد، آقا ملکعلی،فرحناز خانم /آقا سلیم ودیگر عزیزان تبریک وتهنیت عرض نموده .وبرای همه گان از خداوند متعال سلامتی وموفقیت مسئلت مینمایم

انشااله سال نو سالی پر برکت برای روستای کمق باشد

بادرود بر ارواح در گذشتگان کموک

خدا حافظ ونگهدار شما

کاسه ای دیدم نگون

 درکاسه چون کردم نظر

هفت دریای مختلف

درکاسه جوشان دیده ام

پاسخ:

کاسه فرق است نگون

درکاسه چون کردم نظر

عین و عنف واذن وفم

درکاسه جوشان دیده ام

این معما را مرحوم کربلایی سلطانعلی عبادی صوفلو در روستای کمق به آقای حاج امن اله کریمی در دوران حیاتش بیان نموده که بنده نقل قول مینمایم بد نیست بدانید کربلایی سلطانعلی پدر مرحوم حاج رضا عبادی شخص فرهیخته ،سرشناس واهل منبر بود یاد شان گرامی ودرود بروان پاکشان

با تشکر فراوان از خانم فرحناز اسمعیلی و آقای نصرالله کریمی به جهت ضرب المثلهای زیبایی که ارسال نموده اند.

......

با عرض خوش آمد گویی به آقای پیمان عظیم پور و

زینال محمودی که ما رو مورد لطف خود قرار دادند.

عکسهای بین المللی کمق را در قسمت عکسها یا اکسها ببینید

اگه رفتید و نظر ندادید دعا میکنم کچل بشید

بسمه تعالی

خاطره ای مکتوب و با خط خوش از مرحوم مغفور میرزا الله وردی نزد بنده هست، که خلاصه آن بدین مضمون می باشد.

در خرداد ماه سال پنجاه ، از اول بهار باران نمی بارید، خشکسالی شده بود.

همه نگران بودند و دعا می خواندند تا باران ببارد.آنروز هوا آفتابی بود،با تعدادی از مردان روستا در میدان مسجد همانند روزهای گذشته جمع بودیم،هرکسی مطلبی بیان می کرد، مشهدی شاپور گفت : امسال ازآن سالهاست که نم به زمین نمی آید و مزارع در حال از بین رفتن و خشک شدن است ،دیگر امیدی نیست.

حاضرین نظر اورا تایید می نمومدند،در این هنگام گروهی از کودکان دسته جمعی و همصدا در حالیکه دو سنگ در دستانشان بود و به هم میزدند این سرود غم انگیز را می خواندند:

چاخداشی چاخماخ داشی یاندی ئورگیم باشی

                                               الله بیر یاغیش اله ایسلاتسین داقی داشی

ایلانا باخ ایلانا ایلان گویده بولانا

                                              الله بیر یاغیش اله گوی زمیلر سولانا

بچه ها رفته بودند از درب خانه ها وسایل پخت آش بلغور جمع و در کنار آرموت آغاجی پخته و نوش جان نموده بودند، بلا فاصله بعد از گذر بچه ها هوا ابری شد و به تدریج بر ابرها هفزوده گشت طوریکه یک مرتبه ابری سیاه رنگ آسمان را فرا گرفت و شروع به باریدن نمود.

بارندگی چنان شدت پیدا کرد که انگار از آسمان سیل می آمد، هر کسی از ترس جانش به جایی پناه برد و سیل همه جارا فرا گرفت و خسارات سنگینی ببار آورد، طوریکه یکی از بچه های روستا در صحرا جان خود را از دست داد و احشام و باغات فراوانی از بین رفت.بنده در عمر خود چنین وضعی را ندیده بودم،بسیار وحشتناک بود.

با درود بر روان پاک میرزا الله وردی ،

تا خاطره ای دیگر بدرود.

بله یادش بخیر:

ما بچه های اون موقع روبا همین قاراچیها می ترسوندن ومی گفتن شلوغ بکنین میدیم قاراچی ها ببرنتون..هروقت های هوی ما بلند میشد بابام میگفت چی شده انگار (قاراچی الگین سو آپاریب).

.........

آی پیر آغاجیندا یاخشی آشی پیشیرنلر

آی چاخداشی دیینلر

آی قالاخ سوویانلار و یاپپا یاپانلار

آی ججیم و کیلیم و جوراب توخویانلار

فکر کنم همشون بگن اینا دیگه چیه مااصلا ندیدیم

از همه عزیزان برای تکمیل قسمت اقوام  دعوت مینماییم.

 بعدا نگید خبر نداشتیم

اوزینی دوشمنه ساتان قارداش

بیزه سوپاند آتان قارداش

آیل گل بیر اوتراق دانشاق

یاخشی دگیل ایکی قارداش سوپات داشاخ

نه گوزل اولار هر ایکیمیز حق داشاق

دوشمن قار شسن دا دئیب گولیب بارشاق

قاباخ دا دونگه لر وار قارانّخ گون لر وار

ایت گین لیک وار آیرلق وار اولیم وار

نیه بایگوش اولوب خرابه لر ده بانّاشاق

گر انسانوق ناتو نان ورشاق

بیز دا گرک باشمزی باشلارا قوشاق

حق کتابین دن یازوب دئیب دانشاق

ولایت پرچمینین آلتنا یقشاق

قلم نن دئیک یازاق دانشاق

ایستیور سن وطنی بیر بیرنه قوشاق

آماده اول گل ناتو نان ورشاق

حرف یخ حروف یخ نی نن یازشاق

کوسوی سوپاندی قوی یره گل یازشاق

دشمن وطن ده یوا سالوب اونا آغلاشاق

چوخ لاری دئیر گرک دوشمن لن بارشاق

هله بیلمور دالدا نه وار بو اوشاق

دئیرم قورت قویون نان اوتلاماز

نیه باشا دوشموسن اوتان ماز آنّا ماز

چوخ بیلور سن تاپ حرفی لری بیر بیرینه قوشاق

یا نقّاشی چکوب یا خط چکوب دانوشاق

نیه بیر بیریمیز لن ورشاق

الدن گدن وطنی آلوب آنا یوردوموزا قوشاق

آتا بابا سوزیدی ایری اوتراق

امّا دانشاندا دوز دانشاق

مسجد ده اولان بوتون ال چالسادا من ال چالمارام

هم اوین هم او صاحبینین حرمتینی ساخلارام

ازل ده بیر بسم الله لن سوزیمی باشلیارام

آخر ده بیر حدیث و صلواتینن باق لیارام

دور گردون گر دوروزی بر مراد ما نرفت

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نومیدچون واقف نی از سرغیب

باشداندرپرده بازیهای پنهان غم مخور

حافظادرکنج فقروشبهای تار

تابودوردت دعاودرس قرآن غم مخور

واما ابیات بعدی

دست ازطلب ندارم تا کام من برآید

یاتن رسدبه جانان یاجان زتن در آید

بگشای تربتم رابعدازوفات وبنگر

کز آتش درونم دودازکفن برآِید

وابیات بعد

نقش مستوری مستی نه بدست من وتوست

آنچه سلطان ازل گفت بکن آن کردم

دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع

گرچه دربانی میخانه فراوان کردم 

چوخلی گزیپ داغی داشی درنی

تاپی شام سنی من گوزل قوجالیق

سنی من گورنن بری آچیلیپدی غم دفتری

آپار چوله گتیر منی قویما داریخام قوجالیق

عمر ورس اله من

نچه گون قوناقام سن قوی سوزوم دشسین دللر

آغلارام گچن گوننر قویما داریخام قوجالیق تقدیم به هم سن وسالانم